رانده شده در پی بازگشت به قدرت
اعتماد/متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
احمدينژاد در کلام همان احمدينژاد سال۸۴ شده است. در شعار کم نميگذارد. اظهاراتش تنه به تنه شعارهاي انتخاباتي ميزند که براي انتخابات رياستجمهوري دوره نهم به زبان ميآورد. با اين تفاوت که امروز و در اين نقطه سياهه اعمالش براي قضاوت، پيش روي مردمي قرار دارد که او در جاي جاي مصاحبه به آنها اشاره ميکند و حقوق آنان را يادآور ميشود. مرور کارنامه ۸ سال دولت «مهرورز»، تبيين انديشه جريان متبوعش، نقد دولت وقت و البته دور فشرده و تازه مصاحبهها با رسانههاي داخلي و خارجي نشان ميدهد که او ميخواهد چيزي بيش از يک رييسجمهوري پيشين باشد؛ احتمالا هم داعيه رهبري يک جريان فکري-سياسي را دارد و هم سهم خودش يا به عبارتي انديشه و روش دولتداري متبوعش را از قدرت طلب ميکند و حتما در مقابل نامه و نهي و رد صلاحيت کرنش نميکند. اين رويه را ميتوان به وضوح در آخرين مصاحبهاي که روز پنجشنبه از او منتشر شد، ديد. روز پنجشنبه گفتوگويي تصويري با محمود احمدينژاد منتشر شد که بخشهايي از آن بسيار موردتوجه قرار گرفت؛ نه به دليل مصاحبه با احمدينژاد که اين روزها در هر شبکه و رسانه و پلتفرمي ديده ميشود و نه به دليل سوالات مصاحبهکننده که مهدي نصيري، سردبير پيشين روزنامه کيهان پرسيد و اتفاقا در جاي جاي مصاحبه همدلي و همراهي ويژهاي با رييس دولت نهم و دهم داشت، بلکه بيشتر به همان دليل هميشگي؛ اظهاراتي که به شعارهاي انتخاباتي بر زمين مانده ميماند و در نگاه مردم مدام حرف و عملش با يکديگر در حال قياس. او از حاکميت رانده و از مردم مانده، تلاش دارد تا از آب گلآلود اين روزها ماهي خود را صيد کند.
از حسنظن به سوءظن
مصاحبه با نگاهي به پيش از انقلاب اسلامي آغاز شد، گلايه از فضاي امنيتي و کنايهاي به اينکه تمرکز بر مسائل تسليحاتي مردم را فقيرتر و فاصله طبقاتي را هر روز بيشتر ميکرده بخش مهم اظهارات محمود احمدينژاد بود. او اما همچون نصيري، اجراکننده مصاحبه معتقد است که ۵ دهه پس از انقلاب حتما نياز به وارسي نقادانه وجود دارد، آنهم با وجود ساختارهايي که به تعبير احمدينژاد «آرمانهاي انقلاب» را محقق نميکند. در خلال اين حرفها احمدينژاد با اين پرسش مواجه شد که آيا پيش از حضور در جايگاه مهم رياستجمهوري از ساختارها بياطلاع بوده که امروز از آنها گلايه دارد؟ او در پاسخ به اين سوال جمله کليدي را مطرح ميکند و ميگويد که به «خيليها»، «حسنظن» داشته است. اگرچه در ادامه اشاره مشخصي به هيچ مقام و منصبي ندارد اما گويا اين خيليها دايره تمام کساني که در ۸ سال رياستجمهورياش با او به اختلاف خوردند را شامل ميشود. حسنظني که تبديل شدنش به سوءظن از سالهاي پاياني دولت دوم به عيني و علني شد.
دفاع تمامقد از دولت
ادامه مصاحبه دفاع تمامقد احمدينژاد از دولتش است. دفاع از هدفمندي يارانهها که به ادعاي او بيش از هزار و ۲۰۰ ساعت جلسات کارشناسي براي اجراي آن برگزار شده و براي اظهارنظر همه اقتصاددانها فراخوان داده شده است، ايدهاي که از همان ابتدا بارها و بارها با مخالفت رسانهاي اقتصاددانها در شيوه اجرا مواجه شد. اما به نظر ميرسد که احمدينژاد تمايل دارد تمام انتقادات به دولتش را صرفا سياسي قلمداد کند. او به مجلس بهويژه مجلس نهم که در سالهاي پاياني دولتش بالاترين تنشها را با آنها تجربه کرد خرده ميگيرد، در حالي که صاحبان کرسي بهارستان در دوران دولت نهم و دهم همراهان او در انتخابات ۸۴ و ۸۸ بودهاند. احمدينژاد در اين مصاحبه تاکيد دارد که مجلس به واسطه ميزان مشارکت و نصاب راي نماينده اقليت است و ساختارها بايد تغيير کند. او بارها تاکيد کرده که مجلس در قبال او موضع سياسي داشته نه موضع قانوني در حالي که دستکم آغاز تنش و تشنج علني ميان او و مجلس از همان يکشنبه سياهي بود که احمدينژاد از تريبون مجلس به رياست علي لاريجاني تصميم به افشاگري سياسي عليه خانواده لاريجانيها گرفت. احمدينژاد همچنين تاثير درآمد نفتي بالا در دولت خود و ارتباط آن با اقدامات انجام شده به کل منکر شد و از «ديپلماسي دولتش»، «ارتباط با عربستان»، «تاثير دولت در بالا بردن قيمت نفت»، «پروژهها و قراردادهاي بسيار با کشورهاي منطقه» و... دفاع کرد؛ دوراني که تورم بالاي ۴۰درصد رکورد شکست، فاصله طبقاتي افزايش چشمگير داشت، پروندههاي فسادهاي مالي بهخصوص در حوزه نفت در دولت بعدي بر ملا شد يا پرونده هستهاي ايران که به شوراي امنيت رفت و تشديد تحريمهاي اقتصاد را با بحران جدي مواجه کرد. با اين حال او خود را يک پوپوليست نميداند و در خلال اين مصاحبه تاکيد کرد که يک «مردمگرا» است.
مشکل ۴ تار موي دخترها
او در ادامه گفت، موضوعي که يک بار در اعتراض به آن ۱۱ روز خانهنشين شد و شايد بتوان گفت اين بخش از اظهاراتش تنها به عملکردش در ۸ سال رياستجمهوري شبيه بود. البته تاکيد کرد که حرفهايش رنگ و بوي انتخاباتي ندارد، چراکه به انتخابات فکر نميکند، مساله اصلي حفظ کشور است و اين دولت ميخواهد زمين سوخته تحويل دهد. احمدينژاد حتي در بخشي از مصاحبه تاييد کرد که حرف و نگرشش تغيير کرده و گفت که «اولا انسان در مسير رشد قرار دارد و ثانيا ردپاي همه اين حرفها در ۸ سال رياستجمهورياش هم ديده ميشود.» يکي از جنجاليترين اظهاراتش در اين مصاحبه مربوط به بحث «حجاب» بود. موضوعي که يادآور آن فيلم انتخاباتي سال ۸۴ شد که رو به دوربين ميگفت «مگر مشکل کشور ما ۴ تا تارموي بيرون دختران است...» و پس از انتخابات هجوم بيسابقه گشتهاي ارشاد به يکي از معضلات فرهنگي جدي مبدل شده بود. او قانون حجاب را يک قرارداد اجتماعي خواند که در صورت خواست مردم قابل تغيير است. احمدينژاد گفت: «اگر مجلس يک قانوني گذاشته و اکثريت جامعه ميگويد من قبول ندارم، شما ميتواني بگويي من به هر قيمت اعمال ميکنم؟! اگر بگويند مهم نيست مردم نپذيرند خودشان فاقد مشروعيت ميشوند.» او در ادامه اين مصاحبه گفت که معتقد است پذيرش اسلام به معني پذيرش جمهوري اسلامي نيست، چراکه تفسيرهاي مختلفي از دين وجود دارد از اسلام داعشي و طالباني تا اسلام قم و نجف و حتي جنوب لبنان.
از استکبار جهاني تا دوستي با امريکا
بخشهاي پاياني اين گفتوگو به نوعي مروري بر مواضع او در سياست خارجي بود، تکرار اينکه ما با «مردم امريکا» مشکلي نداريم و تاکيد بر اينکه حتي مشکل «دولت امريکا» هم نيست، بلکه «عده قليلي در امريکا» هستند که به حقوق ملتهاي ديگر تجاوز ميکنند. اظهاراتي که به نظر ميرسد تفاوت زمين تا آسماني با سياست خارجي جمهوري اسلامي دارد. احمدينژاد همچنين در مورد روابط ايران و امريکا گفت که برخي در داخل اصالت را در دعوا ميدانند و البته در نقد دولت روحاني تاکيد کرد نبايد همه «بيعرضگيها» را به گردن امريکا انداخت. او که اظهاراتش در بسياري از جهات با دکترين جمهوري اسلامي متفاوت است، گمانهزنيها در مورد جمهوري اسلامي پس از آيتالله خامنهاي را مربوط به محافل قدرت دانست و تاکيد کرد که بايد اصحاب قدرت و ثروت و اشراف سياسي به جنگ دو جناح پايان دهند.
او در جاي جاي مصاحبه اظهاراتي داشت که بهطور طبيعي شنونده يا بيننده را در مقام مقايسه با دوران رياستجمهورياش قرار ميداد، اظهاراتي که يادآور فضاي انتخاباتي سال ۸۴ بود. او با نقد ساختارهاي موجود و بيان سخناني که بعضا تنها از زبان اپوزيسيون و در رسانههاي خارجي قابل انتشار است، تمايل دارد که پرچم اصلاحگري بنياديني در دست بگيرد. منتها فاصله حرف تا عمل او آنچنان زياد است که حتي نميتوان بر اين جمله که «تغيير و رشد پيدا کرده» هم مطمئن بود که صرفا مصرف انتخاباتي نداشته باشد.