چرا «باب دیلن» جایزه نوبل ادبیات را برد؟!
خبرگزاري کتاب ايران/ باب ديلين زندگينامه خودنوشتاش را با روايت امضاء قرارداد با کمپاني بزرگ موسيقي «کلمبيا رکوردز» آغاز ميکند، در فضايي که شرکتهاي بزرگ نشر موسيقي، موسيقي «فولک» را جدي نميگيرند، باب ديلن در بيست و دو سالگي در سال 1962 نخستين آلبوم موسيقياش را با عنوان «باب ديلن» منتشر ميکند و با امضاء اين قرارداد راه زيادي تا رسيدن به شهرت و افتخارهاي بيپايان او در اين روايت از زندگياش سالهاي نوجواني و ترک خانه را پيش ميکشد و مهاجرتش به نيويورک را با جزئيات گزارش ميکند، از خواندهها و ديدهها و شنيدههايش ميگويد از شخصيتهايي که در شکلگيري شخصيت و نوع نگاهش در عرصه موسيقي نقش مهمي داشتند حرف ميزند و از کتابخانه جادويي که در آغاز جواني در اختيارش هست ميگويد و بيشمار کتابهاي خواندهاش در حوزههاي مختلف فهرست ميکند و از هر کدام روايتي به دست ميدهد. در اين روايت به وضوح ميبينيم که او يکسره هستي و زندگياش را وقف خواندن و آموختن و نواختن و خواندن کرده است و خواندن و نواختن کار و تفريح او بوده کتاب در شش فصل «آماده شدن براي اجرا»،«سرزمين از دست رفته»، «صبحي دوباره»، «اي رحمت»، «رود يخ» و «باب ديلن به روايت تصوير» تدوين شده است. با اعلام برگزيده شدن اين ترانهسرا و خواننده جهاني بسياري از مخاطبهاي ادبيات در ايران و جهان نسبت به اين انتخاب آکادمي نوبل اعتراض کردند از طرفي خيليها از اين انتخاب استقبال کردند. مديا کاشيگر شاعر، رماننويس و مترجم ميگويد: «غالباً فراموش ميشود ترانهسرايي همانقدر به ادبيات تعلق دارد که به موسيقي و بسياري از شاعران ترانهسرايي هم ميکنند و بسياري از ترانهسراها شاعر هم هستند. حتا با خودم فکر کردم اگر اين اتفاق پنجاه سال پيش ميافتاد و نوبل ادبيات مثلاً به ژاک پرور يا لوئي آراگون تعلق ميگرفت چه ميشد؟ قطعاً کمتر کسي اعطاي جايزه را عجيب به اين دليل ساده که فقط در درودن مرزهاي فرانسه بود که دو شاعر شهرت ترانهسرايي هم داشتند و شهرت جهانيشان فقط بهعنوان شاعر بود اما واقعيت اين است که از آراگون بيش از 1000 ترانه باقي است و از ژاک پرور باز هم بيشتر. مسئلهاي که شايد باعث ميشود اعطاي جايزهي ادبيات به باب ديلن عجيب بنمايد اين است که شهرت جهاني او نه بيشتر که اصولاً بهعنوان خواننده است و کمتر کسي ميداند همهي ترانههايش را خودش سروده روايتِ باب ديلن از زندگي و خلاقيت و هنرش جا به جا علاقه و مطالعه گسترده و دانش او نسبت به ادبيات را ميتوان ديد و از سويي او در همين روايت وجه سياسي آثار و شخصيتش را براي مخاطب تشريح ميکند، پسر بچهاي که سالها به جان کندن ميکوشد راهش را پيدا کند و کسي وقعي به او نمينهد، او يکي از بيشمار بچههاييست که در سالهاي جنگ دوم جهاني به دنيا آمدند و متاثر از سالها جنگ دوم جهاني و رويدادهاي بعد آن و دوران جنگ سرد و بسياري از مسادل ديگر به کل رها شده بودند و نه نظام آموزشي و نه خانواده و نه هيچکس ذيگري وقعي به آنها نميگذاشت سالهاي نوجوانياش همزمان ميشود با اوجگيري ادبيات نسل بيت و جنبش بيت و چند صباحي به اين سياق زندگي ميکند و بعد به تدريج از آن آموزهها دست ميشويد و از يکطرفدار صرف ادبيات و هنر به آدمي بدل ميشود که هنرمند شود. باب ديلن در کتاب خاطرهاش با بياني روايي و داستاني آنچه را از سرگذرانده است باز ميگويد و اين روايت تا پايان سالهاي جنبش ما مي 1968 پيش ميآيد؛ تا روزگاري که او به اوج محبوبيت و شهرت دست پيدا ميکند. به مهارت و دقت يک رماننويس «داستان زندگياش» را تعريف ميکند و در همين بيشمار خردهروايت است که مسير طي شدهاش در هنر و ادبيات را نشان ميدهد. در صفحهي صد و شانزده کتاب به نقل از آرچيبالد مکليش از شاعران مهم و همروزگار رابرت فراست درباره خلاقيت و شاعراش ميآورد که «مکليش گفت که فکر ميکنه، من يه شاعر واقعي هستم و کارهام معيار سنجش نسلهاي بعدي هست، که من يه شاعر بعد از جنگ عصر آهن هستم. ترانههام رو تحسين ميکرد، چون خودشون را با جامعه قاطي ميکردن.» مکليش سال 1982 از دنيا رفت؛ او نيم قرن پيش از اينکه آکادمي نوبل اهميت ارزش ادبي آثار باب ديلين را دريابد، از نبوغ اين خواننده و آهنگساز و شاعر در عرصه ادبيات حرف زده بود. کتاب «خاطرات باب ديلين؛ وقتي حالت بده کسي سراغت را نميگيره» به تازگي در نشر دنياي اقتصاد در 295 صفحه به قيمت 20 هزار تومان چاپ شده است. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد