قند پارسی/ حکایت افتادن شغال در خم رنگ
آخرين خبر/ "افتادن شغال در خم رنگ و رنگين شدن و دعوي طاووسي کردن ميان شغالان" آن شغالي رفت اندر خم رنگ اندر آن خم کرد يک ساعت درنگ پس برآمد، پوستش رنگين شده که: منم طاووسِ عليين شده پشم رنگين رونق خوش يافته آفتاب آن رنگ ها برتافته ديد خود را سبز و سرخ و فور و زرد خويشتن را بر شغالان عرضه کرد جمله گفتند: اي شغالک حال چيست؟ که ترا در سر نشاطي مُلْتَويست از نشاط از ما کرانه کرده اي اين تکبر از کجا آورده اي؟ يک شغالي پيش او شد کاي فلان شَيد کردي يا شدي از خوشدلان؟ شيد کردي تا به منبر بر جهي تا زلاف اين خلق را حسرت دهي بس بکوشيدي، نديدي گرميي پس ز شيد آورده اي بي شرميي گرمي، آنِ اوليا و انبياست باز بي شرمي پناه هر دَغاست که التفاتِ خلق سوري خود کشند که خوشيم و از درون بس ناخوشند مثنوي معنوي/حضرت مولانا با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد