برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

یادداشت طنز/ چه خواب هایی می آیند

منبع
بروزرسانی
یادداشت طنز/ چه خواب هایی می آیند
چيزنا/ صبحانه رو با بچه ها تو خانه پنير خرچنگ خورد. نان و پنير و چايي شيرين آوردند، مفت، نفري ۱۲۰ تومن. بعد از صبحانه با بچه ها رفتن ويلاي لواسون. براي عکاسي. پسره عکاسه اومد، اينم مدل بود. رفت تو ژست، حالا نگير کي بگير. پسره مي گفت، اينم مي خنديد. اينقدر گفتن و خنديدن تا چشم باز کردن ديدن او له له … اينجا کجاست؟ به لاس پالماس خوش آمديد. جزاير قناري. براي تعطيلات رفته بودن. البته زندگيش هميشه تعطيل بود. خودش هم تعطيل بود ولي وانمود مي کرد سرش شلوغه. رفت کنار ساحل. به پسره گفت بگير. پسره اومد بگيره، تصحيح کرد: نه، عکس بگير. پسره شروع کرد گرفتن. حالا نگير کي بگير. ظهر شد. بريم مسلم؟ نه بابا مسلم چيه. ايش. بريم خانه استيک. رفتن خانه استيک پاسداران. عکس بگير. چيليک چيليک. خب بريم؟ يعني نخوريم؟ آهان. بخوريم. خوردن. بعد رفتن خونه لش کردن تا شب بشه برن مهموني ماني. حوصله شون سر ميره. چيکار کنن؟ اوه به پاپي غذا ندادن. منم اول فکر کردم پاپي پدر سالمندشونه، بعد فهميدم سگه. بريم افتتاحيه شعبه برند فلان عکس بگيريم يا بريم فروشنده رو ببينيم؟ – فروشنده رو که هفته پيش ديديم. + اون سري يادم رفت از بليطش عکس بگيرم. – پس بريم خريد. سرانه مصرفو ببريم بالا. + نه من نميام. کار دارم. دختره نشست خونه. کارهاي خيلي مهمي داشت. براي سلامتي منصور پورحيدري و آزادي تتلو دعا کرد و مي خواست دو بار بزنه رو تصوير تا شلوار نويد محمدزاده عوض بشه که مادرش فرياد زد: تو مگه فردا مدرسه ندااااري؟ دختره با ناراحتي از اينستاگرام خارج شد و رفت سر درس و مشقش، تا فردا دوباره عکس هاي ملت تو خانه پنير خرچنگ و ويلاي لواسون و سواحل لاس پالماس رو با عميق ترين حسرت ها لايک کنه. آيدين سيار سريع