یک کتاب خوب/ تاریکی ها را بیشتر بشناس
آخرين خبر/ جاهاي تاريک رماني از گيليان فلين، نويسنده و فيلم نامه نويس آمريکايي است که از بين سه آثارش، رمان دختر گمشده شناخته شده تر است و براي اين رمان، چندين جايزه کسب کرده است. داستان اين رمان، در مورد ليبي دَي است. دختري هفت ساله که خانواده اش را در اثر يک قتل عام وحشتناک از دست داده است. در قسمتي از کتاب آمده است: متوفيان شامل ميشل دي، ده ساله؛ دبي دي، نه ساله و مادرِ سرپرستِ خانوار، پتي دي، سي و دو ساله بوده اند. ميشل دي خفه شده است. دبي دي بر اثر جراحات حاصل از ضربه تبر فوت کرده است و پتي دي بر اثر جراحات حاصل از دو بار تيراندازي، زخم هاي تبر و بريدگي هاي عميقي که توسط يک دشنه شکاري ايجاد شده فوت کرده است. ليبي در شبي که خانواده اش به قتل رسيد، جان سالم به در مي برد و بن دَي، برادر بزرگترش را که آن شب در خانه حضور داشت را به عنوان قاتل معرفي مي کند. جاهاي تاريک پس از آن حادثه ليبي مبلغي پول را به ارث مي برد. در اوايل کتاب در اين مورد آمده است: هجده ساله که شدم، سيصد و بيست و يک هزار و سيصد و هفتاد و چهار دلار به من ارث رسيد؛ صدقه سريِ جماعتِ خيرخواهي که قصه جان سوزم را خوانده بودند، نيکوکاراني که قلب هايشان به سويم پر مي کشيد. اما رفته رفته اين پول تمام مي شود و اکنون ليبي، نمي تواند پيشنهاد پولي را که از طرف کلوپ قتل دريافت کرده است ناديده بگيرد. کار اين کلوپ، کشف راز قتل هاي مبهم است و آن ها حاضرند در ازاي همکاري ليبي به او پول پرداخت کنند. در ادامه رمان جاهاي تاريک، کم کم حقيقت هايي آشکار مي شود و… ماجراهاي کتاب از زبان ليبي بيان مي شود. اما کتاب مدام به گذشته، به روز قبل از قتل عام و روز قتل عام برميگردد. زاويه ديد کتاب هنگامي که به گذشته برميگردد به شکل سوم شخص روايت مي شود. خواندن کتاب هاي معمايي – جنايي دقت و انرژي زيادي مي طلبد. شما در حين خواندن اين دسته از کتاب ها بايد به خوبي همه چيز را زير نظر داشته باشيد. چون شايد توسط نويسنده زيرک، به بازي گرفته شويد. بايد دقت کنيد که اتفاقات کتاب چه ربطي به همديگر دارند، آيا ديالوگ هاي کتاب همين طوري عادي هستند و يا نه، ديالوگ هايي خاص هستند که در حل معما نقش خواهند داشت. بايد سعي کنيد انگيزه هاي پنهان شخصيت هاي کتاب را کشف کنيد و… اما در کتاب جاهاي تاريک نياز به دقت و انرژي زيادي نيست. کاري که گيليان فلين در اين کتاب انجام داده، فقط کش دادن بيش از حد آن است. اگر رمان هاي معمايي ديگر را از نويسنده هاي غربي خوانده باشيد، مي دانيد که اين کش دادن داستان، امري طبيعي است. و به همين خاطر اين کتاب ها مخاطب را خيلي کم هيجان زده مي کنند مگر در قسمت هايي خاص و يا انتهاي کتاب. اما در مورد جاهاي تاريک بايد بگم که قسمت هاي هيجان انگيز آن بسيار کم بود و پايان داستان هم به شکل وحشتناکي نااميد کننده بود. در تنه اصلي رمان، داستان ها و ماجراهايي از شيطان پرستي هم بود که اصلا جذابيتي براي من نداشت و احساس مي کنم به شکل کلي اين موضوع براي مخاطب ايراني، آن هم در يک رمان نه چندان هيجاني، جذابيتي نداشته باشد. اگر به رمان هاي معمايي علاقه داريد پيشنهاد مي کنم حتما کتاب هاي شکار و تاريکي و اتاق قرمز اثر ادوگاوا رانپو را بخوانيد، تا ببينيد که يک نويسنده چطور مي تواند در سراسر داستان به شما هيجان تزريق کند. درباره فيلم جاهاي تاريک در سال ۲۰۱۵ از روي اين رمان فيلمي نيز با بازي شارليز ترون ساخته شده است. طبيعتا فيلم همه جزئيات کتاب را پوشش نمي دهد، اما فيلم جاهاي تاريک از معدود فيلم هايي است که به خوبي از روي يک کتاب ساخته شده است. بازي شارليز ترون نيز در اين فيلم بسيار ديدني است. اين فيلم در بانک اطلاعات اينترنتي فيلمها (IMDB) نيز توانسته است امتياز ۶٫۲ را از ۱۰ کسب کند. قيافه اين لايل ورث مثل قاتل هاي زنجيره اي بود که اين نشان مي داد احتمالا قاتل زنجيره اي نيست. اگر مشغله ات تکه تکه کردن زن هاي خياباني يا خوردن دخترهاي فراري باشد، خب سعي مي کني قيافه ات معمولي بزند. پاي يک قتلِ ديوانه وارِ ديوانه وار وسط است و بنابراين بخش زيادي از اين قضيه قرار نيست با عقل جور دربيايد. اصلا براي همين است که ملت اين طور درگير اين قتل ها شده اند. اگر قرار بود با عقل جور دربيايد که ديگر واقعا راز به حساب نمي آمد. درست است؟ اما در اتاق بن، چراغ روشن بود. اولين فکر واقعي من: آن شب توي اتاق بن، لامپ روشن بود و يکي هم داشت صحبت مي کرد. مي خواستم به اين مسئله فکر نکنم، اما هميشه به ذهنم برمي گشت. چرا يک قاتل ديوانه بايد به اتاق بن مي رفت، در را مي بست، لامپ را روشن مي کرد و صحبت مي کرد؟ از کنار گله گاو که بي حرکت ايستاده بودند رد شدم و به دوران بچگي فکر کردم و به آن همه شايعه درباره قطع اعضاي بدن احشام و مردمي که قسم مي خوردند کارِ شيطان پرست هاست. شيطان جايي نزديک شهر ما در کانزاس کمين کرده بود؛ نيروي شري که مثل منظره دامنه تپه ها، واقعي و طبيعي بود. کليساي ما بحث شيطان و جهنم نمي کرد اما اصلِ اين ايده حتما کارِ کشيش بود: شيطان، با چشم هاي خوني و مثلِ چشمِ بز، مي تواند قلبِ شما را به همان آساني تسخير کند که عيسي مي تواند. در را که باز کرد چاقو توي سينه اش فرورفت. توي بازوهاي مرد خم شد. صداي پچ پچ مرد مي آمد که، نترس، سي ثانيه ديگر همه چيز تمام مي شود، فقط يک بار ديگر ضربه بزنم تا خيالمان راحت شود، و پتي را تلوتلوخوران رها کرد. اطلاعات کتاب کتاب جاهاي تاريک نويسنده: گيليان فلين ترجمه: مهدي فياضي کيا انتشارات: چترنگ تعداد صفحات: ۵۵۲ قيمت چاپ اول: ۳۸۰۰۰ تومان همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar