داستان کوتاه/ حکایت شپره و راسو

آخرين خبر/ آورده اند که راسويي، شپره اي (خفاش) را گرفت. شپره به کمال عجز و الحاح التماس کرد که بر جان ناتوان من رحم کن. راسو گفت که من پرندگان را امان نمي دهم. شپره گفت که من موشم، بر اندام من نگاه کن. غرض بدين تعلل، جان به سلامت برد. همين شپره به نامساعدت بخت، در دست راسوي ديگري گرفتار آمده، از او هم التماس ترحم کرد. راسو گفت که من بر موشان ترحم نمي کنم. شپره گفت تو اگر بازوان مرا بنگري، داني که از جنس پرندگانم. اين بار هم بدين حيلت از دام بلا نجات يافت. (خلاصه): در اکثر اوقات، جرأت و تهور، آدمي را از آفات و بليات نجات مي بخشد. منبع: حکايات دلپسند، محمدمهدي واصف همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar