برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
برگزیده
کتاب

خاطرات هاشمی رفسنجانی/ نظر امام درباره نواقص اخبار صداوسیما

منبع
انتخاب
بروزرسانی
خاطرات هاشمی رفسنجانی/ نظر امام درباره نواقص اخبار صداوسیما
انتخاب/ سال60 🔹ساعت‌ پنج‌ ونيم‌ بيدار شديم‌. پس‌ از نماز صبح‌، عازم‌ بستان‌ شديم‌. احساس ‌بسيار خوبي‌دست‌ داد، از ورود به‌ شهري‌ که‌ ماهها در اشغال‌ دشمن‌ بوده‌ و با جهاد نيروهاي‌ اسلام‌ آزاد شده‌.در مسير با گروههائي‌ از مردم‌ و عشاير برخورد کرديم‌ که‌ با دام ها و اثاث‌ خانه‌ها حرکت‌ مي‌کردند. گفتند به‌ جاهاي‌ امن‌ يا اردوگاهها مي‌روند؛ مي‌دانند که‌ در اين‌ منطقه‌ در آينده‌، برخوردهاي‌ وسيع ‌نظامي‌ خواهد بود. با جمعي‌ از آنها صحبت‌ کردم‌ و از وضع‌ زندگي‌ ومشکلات‌ واميدهاي‌ آنها، سئوالات‌ زيادي‌ کردم‌. بعضي ها، روحيه‌هاي‌ خوب‌ و اميدوار دارند و برخي‌ ناراحتند و مأيوس‌. بسياري‌ از آنها عربي‌ صحبت‌ مي‌کردند و آنها را در اداره‌ قافله‌ و امور زندگي‌، فعال‌ يافتم‌. سال61 🔹تا ساعت‌ سه‌ ونيم‌ بعداز ظهر در خانه‌ ماندم‌ و به‌ مطالعه‌ گذراندم‌. احمد آقا آمد و اطلاع‌ داد که‌امام‌ پريشب‌ صبح‌ ساعت‌ چهارونيم‌ بعداز نماز شب‌ دچار ناراحتي‌ شده‌اند و پس‌ از يک‌ ساعت ‌مقاومت‌ ديگران‌ را خبر کردند. دکترها آمدند و قلب‌ را زير کنترل‌ گرفتند و به‌ همين‌ جهت‌ ملاقات ‌هيئت‌ دولت‌ ديروز لغو شد. امام‌ آنها را احضار کرده‌ بودند که‌ درباره‌ اختلافاتشان‌ نصيحتشان‌ کنند.از فردا براي‌ پانزده‌ روز ملاقاتهاي‌ امام‌ را لغو اعلام‌ کردند. ولي‌ حالشان‌ بد نيست‌. ضمنا از شوراي ‌سرپرستي‌ صدا وسيما گله‌ داشت‌ و مي‌گفت‌ مدير عامل‌ را تضعيف‌ مي‌کنند. با آقاي‌ بهزاد نبوي‌ و آقاي‌ [عباس‌ واعظ] طبسي‌ هم‌ درباره‌ امکاناتي‌ که‌ براي‌ بازسازي‌ هويزه‌ خواسته‌اند، مذاکره‌ کردم‌. نوبت‌ آنها براي‌ تحويل‌ گرفتن‌ ماشين‌ آلات‌ سنگين‌ دير است‌ و نيازشان ‌فوري‌. سال62 🔹آقايان‌ مسيح‌ مهاجري‌ و محمد رضا بهشتي‌ [اعضاي‌ شوراي‌ مرکزي‌ حزب‌ جمهوري‌ اسلامي‌]آمدند. از بي‌ رونقي‌ حزب‌ و تقويت‌ خط مقابل‌ خودشان‌ در حزب‌ گله‌ داشتند و از اين‌ که‌ نيروهاي‌جوان‌ و راديکال‌ کنار گذاشته‌ مي‌شوند، ناراحت‌ بودند و حتي‌ زمزمه‌ کناره‌گيري‌ داشتند. قرار شد بعدا در اين‌ خصوص‌ صحبت‌ شود. ضمنا من‌ هم‌ به‌ آقاي‌ مهاجري‌ [سردبير روزنامه‌ جمهوري‌ اسلامي‌] درباره‌ اين‌ که‌ نظرات‌شخصي‌اش‌ را در روزنامه‌ اعمال‌ مي‌کند و باعث‌ نارضايتي‌ بيت‌ امام‌ و بيت‌ آقاي‌ منتظري‌ شده‌،انتقاد کردم‌؛ ناراحت‌ شد. سال63 🔹در منزل‌ بودم‌. شوراي‌ سرپرستي‌ [صدا و سيما] جلسه‌ داشت‌. دکتر ولايتي‌، براي‌ اصلاح‌آئين‌نامه‌ نقل‌ اخبار مهمانان‌ [خارجي‌] آمده‌ بود. قرار شد اصلاح‌ شود. درباره‌ کيفيت‌ انجام‌ نظارت‌ واحد نظارت‌ شورا صحبت‌ شد. اختلافات‌ تا حدودي‌ حل‌ شد. درباره‌ تأمين‌ نظر امام‌ درخصوص‌ نواقص‌ خبر صداوسيما صحبت‌ شد. قرار شد رسما از امام‌ نظرشان‌ را بخواهيم‌. احمد آقا هم‌ [در اين‌ جلسه‌] شرکت‌ داشت‌. معلوم‌شد، نظرشان‌ بيشتر متوجه‌ نقل‌ اخبار ملاقات‌ها و اخبار تشريفاتي‌ بوده‌. اصلاح‌ آن‌، مشکل‌ سياسي‌دارد و نياز به‌ پشتوانه‌ نظر امام‌ دارد. سال64 🔹نخست‏وزير آمد. براي ساختن تونل زير آب اروند براي جبهه طرح آورد، قرار شد تعقيب کنيم. آقاي [محسن] کنگرلو آمد و اطلاع داد آمريکا حاضر شده به جاي موشک‏هاي هاگ نامقبول گذشته، موشک تاو بدهد. فردا مي‏رسد. نخست‏وزير هم گفت روسها موافقت کرده‏اند، موشک‏هاي زمين به زمين از کره شمالي بگيريم. کره هم گفته وام بدهيد تا برايتان بسازيم و ما گفته‏ايم از خودتان بدهيد، پولش را بگيريد. سال65 🔹عصر آقاي نقاشيان آمد و گفت يکي از شخصيت‌هاي آمريکايي از او خواسته که اجازه بدهيم آقاي ريگان تماس بگيرد. گفتم شيطنت در کار است و بايد با سران قوا و امام مشورت شود. هيات رئيسه مجلس براي بررسي امنيت مجلس در مقابل خطر بمباران، جلسه داشت. قرار شد فعلاً در همان محل معمولي کار ادامه داشته‌باشد و اگر وضع بحراني شد، جلسه عمومي را به زيرزمين ببريم. سال66 🔹آيت‌الله خامنه‌اي خبر دادند که [ميخائيل] گورباچف رهبر شوروي به ايشان پيام داده و خواسته که براي تسهيل در خروج شوروي از افغانستان، به آنها کمک کنيم. قرار شد بپرسيم که چه توقعي دارد و نوع کمک را مشخص کنند. شب در مجلس ماندم سال67 🔹عصر تيمسار ترابي [فرمانده حفاظت و اطلاعات ارتش] گزارش بازداشت چند جاسوس آمريکا در نيروي دريايي را داد و نيازهاي شنود و زندان را گفت. فرماندهان سپاه خراسان آمدند. نيازهاي عقبه و پايگاه و کسري بودجه و لزوم روشن شدن آينده سپاه را مطرح کردند. آقايان محسن رضائي، [علي] شمخاني، [مصطفي] ايزدي، [ابراهيم] سنجقي و [غلامعلي] رشيد آمدند و درباره آينده سپاه گفتند. درباره طرح اجرايي ادغام نيروهاي ارتش و سپاه بحث شد. اعضاي کميسيون برنامه و بودجه براي مشورت در سهم ارزي دفاع آمدند. شب به خانه آمدم. آقاي جواد لاريجاني تلفني گفت کاردار انگليس، نگران ضعف حفاظت سفارت است و خواسته که حفاظت تقويت شود. سال68 🔹دکتر ولايتي تلفني خواست که [نلسون] ماندلا رهبر سياهان آفريقاي جنوبي را که اخيراً از زندان آزاد شده، دعوت کنم و به سام نجوما که رئيس جمهور ناميبيا شده است، تبريک بگويم. شب محسن عموزاده آمد و درباره مسائل وزارت نفت مسائلي گفت. اطلاع دادند که امروز به خاطر لغو دو مسابقه فوتبال در تهران، افرادي که براي تماشا آمده بودند، ناراحت شده و جمعي از آنها عليه نظام تظاهرات نموده و شعارهاي ضدانقلابي داده و خرابي‌هايي به بار آورده‌اند. سال69 🔹آقاي[ميخائيل] گورباچف، [صدر هيأت رييسه اتحاد جماهير شوروي]، پيام خصوصى براى من فرستاده و از حل نظامى مسأله خليج فارس، اظهار نگرانى کرده بود. او خواستار تحرک بيشتر براى حل سياسى مسأله شده و گفته که در صورت اصرار آمريکا به آن راه‌حل، ممکن است در سياست خلع سلاح شوروى تجديد نظر شود. رهبر شوروي خواهان روابط عالى و همکارى بيشتر با ايران است. سال70 🔹براى صرف شام رفتيم. رؤساي هيأتها دور يک ميز و بقيه دور ميزهاى ديگر بودند. دو طرف من، اوزال و نوازشريف بودند. ضمن شام خوردن، دربارة مسايل فراوانى مذاکره کرديم. اوزال اطلاع داد که سيدعباس موسوى، [رهبر حزب‌الله لبنان]، امروز توسط اسراييل در منطقه شهيد شده است؛ معلوم شد مأموران ما اطلاع پيدا کردهاند و به من نگفتهاند. بعد از مراسم شام، آقاى [محمدحسين]عادلى، [رييس بانک مرکزي] آمد و گفت با آذربايجان قرار چاپ اسکناس آنها را گذارده است. عفت هم ميزبان ميهماني زنانه بود. ديروقت آمديم؛ راضى بود. سال71 🔹بعد از نماز و صبحانه به پادگان نيروى دريايى سپاه رفتيم. در صبحگاه مشترک سان ديدم. آقاى [‌‌علي] شمخانى، [فرمانده نيروي دريايي]، گزارش داد و من صحبت تشويق‌آميز کردم. به سوى گناوه پرواز کرديم. از فضا، مناظر خسارت‌هاى سيل اخير در شيراز را ديديم. سيل در هنگام مد دريا آمده و وارد شهر شده است؛ هنوز مقدارى آب در خانه‌ها و خيابان‌ها هست. مردم گناوه استقبال عجيبى کردند و اجتماعى بى‌سابقه داشتند. امام جمعه و نماينده حرف زدند و خواسته‌ها را مطرح کردند. من هم صحبت گرمى کردم. بلمى‌ها و ريگى‌ها هم آمده بودند. با وجود فقر و مشکلات سيل، مردم خيلى شاداب و با حال بودند. از آنجا به برازجان رفتيم. استقبال مردم خيلى عجيب بود. نزديک پنج کيلومتر خيابان‌ها مملو از مردم پُرشور بود. دانشگاه نيز مملو از مردم؛ تراکم جمعيت آن‌قدر شديد بود که قابل کنترل نبود. مرتب افراد بى‌هوش را روى دست بيرون مى‌بردند. احساسات مردم غيرقابل وصف بود. از فرط شلوغى و هيجان، امام‌جمعه نتوانست صحبت را ادامه دهد. من هم با اشکال توانستم صحبت کنم. کوتاه و ناقص حرف زدم. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar