شاعرانه/ و تو خندیدی و از خاطره ها جا ماندم
آخرين خبر/ ساده از دست ندادم دل پر مشغله را تا تو خنديدي و مجبور شدم مساله را...! من "برادر" شده بودم و "برادر" بايد وقت ديدار، رعايت بکند "فاصله" را دههي شصتي ديوانهي يکبار عاشق خواست تا خرج کند اين کوپن باطله را عشق! آن هم وسط نفرت و باروت و تفنگ دانه انداخت و از شرم نديدم تله را و تو خنديدي و از خاطره ها جا ماندم با تو برگشتم و مجبور شدم قافله را...! عشق گاهي سبب گم شدن خاطرههاست خواستم باز کنم با تو سر اين گله را عبدالجبار کاکايي همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar