ایرانیها همچنان «زندگی، جنگ و دیگر هیچ» میخوانند
خبرگزاري کتاب ايران/ کتاب «زندگي، جنگ و ديگر هيچ» نوشته اوريانا فالاچي با ترجمه ليلي گلستان در نشر امير کبير به چاپ هفدهم رسيد. اوريانا فالاچي روزنامهنگار، نويسنده و مصاحبهگر سياسي برجسته ايتاليايي بود که در 29 ژوئن 1929 در شهر فلورانس متولد و در 15 سپتامبر 2006 در سن 77 سالگي در همان شهر درگذشت. وي در دوران جنگ جهاني دوم به عنوان يک چريک ضد فاشيسم فعاليت ميکرد. آنچه بيش از هرچيز به شهرت وي کمک نمود، مجموعه مصاحبههاي مفصل و مشهور او با رهبران سرشناسي همچون امام خميني، ياسر عرفات، ذورالفقار علي بوتو، اينديرا گاندي، معمر قذافي، محمدرضا پهلوي و هنري کيسينجر بود. کتاب حاضر نمايانگر يک سال از زندگي فالاچي است. او اين کتاب را در پاسخ خواهر کوچکش که پرسيده بود: «زندگي يعني چي؟» نوشته است. او پاسخ اين سوال را در نبردها، زد و خوردها، وحشيگريها و مرگ در ويتنام و نيز هنگامي که در «ميدان سه فرهنگ» مکزيک و همزمان با گشايش المپيک زخم عميقي برداشت، جستجو کرده است. مشاهدات فالاچي ابعاد ديگري نيز دارد که مختص خود اوست؛ وي همه مشکلاتي را که گريبانگير بشر است ميبيند و مطرح ميکند. زندگي، جنگ و ديگر هيچ برداشت خاصي دارد، هم بدبين است و هم خوشبين، نماياننده زندگي امروز ماست و بس خشن. کتاب با عکسي شروع ميشود که روي جلد است. تصويري واقعي از رييس پليس ويتنام در حال اعدام مردي شورشي. بسياري معتقدند اين عکس شکست آمريکا در جنگ ويتنام را قطعي کرد. اوريانا فالاچي همين عکس را موضوع کتابش انتخاب کرد و يکي از مهمترين کتابهاي جنگ دنيا را نوشت. فالاچي بر اساس همين عکس گزارش خود به ويتنام و مکزيک را نوشت و در سال 1970 براي همين کتاب موفق به دريافت جايزه بانکارلا ۱۹۷۰ شد. اوريانا فالاچي در جاي مقدمه ابتداي کتاب مينويسد: «اليزابتا کوچک است و شکننده و شاد، تا چند ماه ديگر پنج سالش تمام مي شود. او را به خودم فشردم و شروع کردم برايش کتاب خواندن، ناگهان مرا نگاه کرد و پرسيد : - زندگي يعني چه؟ جواب احمقانه اي به او دادم : - زندگي، لحظه اي ست بين تولد و مرگ. - مرگ چيه؟ - مرگ وقتي است که همه چيز تمام مي شود. - مثل زمستان؟ وقتي که برگ هاي درختان مي ريزند؟ ولي عمر يک درخت با زمستان تمام نمي شود، نه؟ وقتي بهار بيايد، درخت دوباره زنده مي شود، نه؟ - ولي براي مردها اين طور نيست. زن ها و بچه ها هم همين طور. وقتي کسي مرد، براي هميشه مرده، ديگر دوباره زنده نمي شود. - اين که نمي شه، اين درست نيست. - چرا، اليزابتا. بخواب. - من حرف هاي تو را قبول ندارم. فکر مي کنم وقتي کسي بميرد، مثل درخت ها در بهار زنده مي شود. فرداي آن روز به ويتنام رفتم. در ويتنام جنگ بود، آتش بود و خون بود. خبرنگاري بودم که دير يا زود گذرش به آنجا مي افتاد. شب شد و خوابيدم و ناگهان صداي جنگ گوش ها را پر کرد. همه جا مي لرزيد. خرابي ها به بار آمد. قلب ها سوراخ شد و در يک آن ضجه کودکان بي سرپرست و مادراني که کودکشان از دست رفته بود به گوش رسيد. و من خيلي زود فهميدم که در بهار کسي دوباره زنده نمي شود. و من به اين فکر مي کردم که در طرف ديگر دنيا بحث بر سر اين است آيا مي توان قلب بيماري را که فقط ده دقيقه از زندگي اش باقي ست، به جاي قلب بيمار ديگري گذاشت تا شفا يابد؟ در حالي که اينجا هيچ کس از خودش نمي پرسيد که آيا صحيح است جان يک عده انسان پاک و سالم را بگيرند و ...؟ نفرت و خشم سراپايم را مي لرزاند و مغزم را سوراخ مي کند با خود قرار مي گذارم که اين گسيختگي دنيا را براي تو اليزابتا، و براي ديگران تعريف کنم. براي تو که تضادهاي اين دنياي پر غوغا را نمي شناسي اليزابتا و براي تو که نمي داني چرا وقتي مي خندم از ته دل مي خندم و چرا وقتي گريه مي کنم اين چنين زياد مي گريم. و چرا وقتي که بايد شاد باشم خوشحال نمي شوم و چرا گاهي مشکل پسند و زماني سهل گيرم. تو هنوز نمي داني. در اين دنيا با تلاش ها و معجزه ها زندگي انسان رو به مرگي را نجات مي دهند ولي باعث مرگ صدها، هزارها و ميليون ها موجود زنده و سالم مي شوند. مي داني؟ زندگي خيلي بيش از لحظه اي بين تولد و مرگ است...» بخشي از متن کتاب: ميمون را مي گيرند و به زنجيرش مي کشند و بعد نزد مشتري مي برند تا مشتري با آتش سيگارش نقاط مختلف بدن ميمون را بسوزاند و يا با يک کارد بدن ميمون را سوراخ سوراخ کند . مثلا چشم هايش را و ميمون از درد ديوانه مي شود و چون ديوانه مي شود خون به سرش مي آيد و بعد ميمون را مي گيرند و تق ! جمجمه اش را مي شکنند و مغزش را خام و خون آلود مي خورند . خيلي خوشمزه است . ليلي گلستان که امروز به عنوان يکي از مترجمان سرشناس و قابل اعتماد از او ياد ميکنند، با ترجمه اين کتاب مشهور شد. ترجمه او از اين کتاب هم باعث خوانده شدن کتاب شد و هم او را به عنوان مترجمي قابل تامل معرفي کرد. چاپ هفدهم «زندگي، جنگ و ديگر هيچ» نوشته اوريانا فالاچي با ترجمه ليلي گلستان در نشر امير کبير با قيمت 400000 ريال با شمارگان 2000 نسخه منتشر شده است. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در آي گپ https://igap.net/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar