جمالزاده چگونه اولین داستانش را نوشت؟
ايسنا/ در «شب محمدعلي جمالزاده» علاوه بر بررسي تاثير او در داستاننويسي ايران، خاطرههايي درباره اين نويسنده روايت شد و اينکه چگونه اولين داستانش را نوشته است. چهارمين شب از شبهاي بخارا در اصفهان با عنوان «شب سيدمحمدعلي جمالزاده»، شامگاه يکشنبه (۲۱ مرداد) به همت علي دهباشي، حوزه هنري اصفهان و گروه فرهنگي سونره در عمارت سعدي برگزار شد. در ابتداي جلسه مروري بر سه شب برگزارشده در اين دوره يعني شبهاي «خيام و فيتز جرالد»، «داريوش شايگان و معماري اصفهان» و «ديدار و گفتوگو با علي دهباشي» شد و پس از آن سخنرانان جلسه سياوش گلشيري و علي دهباشي به صحبت درباره چرايي اهميت محمدعلي جمالزاده پرداختند. سياوش گلشيري به بررسي تاثير محمدعلي جمالزاده بر ادبيات داستاني معاصر پرداخت و وي را مرزي دانست که داستاننويسي ما به قبل و بعد از او تقسيم شده است. او گفت با کتاب «يکي بود يکي نبود» ما با شکل نوين داستاننويسي مواجه ميشويم و اين کتاب راه را براي داستاننويسان بعدي باز ميکند. شايد به همين خاطر وي را پدر داستاننويسي کوتاه يا مدرن ايران ميدانند. سپس به تفاوت آنچه قبل از جمالزاده نوشته ميشده با آن چيزي که او ارائه کرده پرداخت و بيان کرد: تا قبل از او ما با حکايت روبهرو بوديم. تفاوت حکايت و داستان در پلات مشخص ميشود. در حکايت و قصههاي قدما هدف اصلي پند، اندرز و توصيههاي اخلاقي بود و زبان و عناصر داستاني اهميت نداشت. گلشيري با طرح اين سوال که چرا در زمان حال و با وجود تمامي پيشرفتهاي فرمي بهوجودآمده باز هم بايد آثار جمالزاده را خواند اينگونه پاسخ داد: يکي از دلايل تاکيد بر خوانش آثار او کاربرد زبان در داستانهايش است. به اين دليل که وي با تسلطي که بر اصطلاحات عاميانه و کنايه داشته آنها را از منظر شخصيت وارد داستانهاي خود کرده است. او در ادامه کارکردهايي را که زبان در شخصيتهاي داستاني جمالزاده پيدا کرده برشمرد که از آن جمله ميتوان به «رابطه زبان با طبقات اجتماعي، جنسيت راوي، دين و مذهب، عاميانه بودن ترکيبات و تميز کردن نثر از واژگان غيرفارسي» اشاره کرد. گلشيري در روايتشناسي داستانها و نثر جمالزاده «پيرنگ ساده و نزديک به خاطره، محدود بودن شخصيتها، متناسب کردن ابتدا و انتهاي داستانها براي نمونه با آوردن چند بيت شعر، ابژکتيو بودن و توصيف ظاهر و اخلاق، دير شروع شدن داستانها، ساده و صميمي بودن زبان، استفاده نکردن از زبان شکسته و پيشي گرفتن گفتار بر نوشتار» را از نکات برجسته دانست و در پايان به بررسي تاثير جمالزاده بر دو نويسنده مهم نسلهاي بعدي اصفهان بهرام صادقي و هوشنگ گلشيري پرداخت و ويژگيهاي داستاننويسي هر کدام را برشمرد. سپس قسمتي از فيلم سخنراني محمود دولتآبادي و فيليپ ولتي سفير وقت سويس در مراسم بزرگداشت جمالزاده در سال ۸۵ به نمايش گذاشته شد. علي دهباشي حرفهاي خود را با گفتن خاطرهاي از محمدابراهيم باستاني پاريزي آغاز کرد و از قول وي نقل کرد که پاريزي در اواخر عمر از پزشک معالج خود سوال ميکند که قلب آدمي در دقيقه چند بار ميتپد؟ بعد از دکتر خواهش ميکند که برايش تعداد تپشهاي قلب محمدعلي جمالزاده را در ۱۰۶ سال عمر وي در ماشين حساب روي ميز محاسبه کند اما ماشين حساب از آن عاجز است. دهباشي از قول پاريزي ميگويد «اين تعداد ضربان قلبي است که نزديک يک قرن در ايران، لبنان، آلمان و سرانجام ژنو سويس به ياد وطن تپيد. اين قلب، قلب جمالزاده است. صاحب قلبي که بيش از ۵۰ عنوان کتاب و صدها مقاله براي ادبيات ايران نوشته است». دهباشي در ادامه به زندگي پر ماجراي جمالزاده از کودکي نَقبي زد، به سرنوشت تلخ پدر او يعني سيدجمال اصفهاني که خطيب مشروطيت شد و محمدعلي شاه حکم قتلش را صادر کرد. در نهايت پدر جمالزاده در بروجرد گرفتار ميشود و به دستور شاه لاي جرز ديوار گذاشته شده، به قتل ميرسد. سپس دهباشي اشاره کرد که محمدعلي در پس مرگ پدر از بيروت به مدرسه لازاريست فرانسه رفت و بعدها در برلين کميته مليون را به همراه سيدحسن تقيزاده، علامه محمد قزويني، ابرهيم پورداود، تربيت و چند تن ديگر تشکيل دادند و مجله کاوه را به راه انداختند. جمالزاده خود براي دهباشي چگونگي نوشته شدن اولين داستانش «فارسي شکر است» را در همان آپارتمان برلين تعريف کرده که «چهارشنبه شبها دور هم جمع ميشدند و به نوبت هر کس چيزي ميخوانده تا اينکه نوبت به جوانترين عضو گروه، جمالزاده ميرسد و او که نميدانسته در جمع اين انسانهاي بزرگ چه بخواند اولين داستانش را نوشته، ميخواند و در کمال ناباورياش مطبوع طبع آنان قرار گرفته و از همان شب مهر نويسندگي بر سرنوشت او زده ميشود». جالب آنجاست که بعد از چند دهه وقتي دهباشي در آلمان به همان آدرس مجله کاوه ميرود، ميبيند نه تنها خيابان هنوز پابرجاست بلکه آپارتمان هم هنوز وجود دارد و موقعي که اهالي فعلي آپارتمان متوجه پيشينه اين خانه ميشوند به شهردار آن منطقه پيشنهاد ميکنند که پلاکي براي يابود اين خانه بر ديوار نصب شود و شگفتتر آنکه دهباشي چند خيابان پايينتر بر ديوار خانهاي پلاکي مربوط به تقي اراني را مييابد که آنجا زندگي ميکرده است. دهباشي بر اين موضوع تاکيد کرد که فرهنگ اينگونه تداوم پيدا ميکند. سپس دهباشي به نامههاي رد و بدلشده بين جمالزاده و نويسندگان نسلهاي بعد اشاره کرد از جمله دولتآبادي، صادقي، آلاحمد، سيمين دانشور و... و بر اين نکته تاکيد کرد که او تا آخرين سالها در جريان ادبيات ايران قرار داشت و کتابهاي روز را مطالعه ميکرد. همچنين به اختصاص عوايد حقالتاليف کتابهايش که به وصيت خود جمالزاده صرف کمک به دانشجويان دکتري ادبيات، خريد کتاب براي دانشگاه، يتيمخانهاي در اصفهان و ساختن خوابگاه دانشجويان دانشگاه تهران در خيابان اميرآباد شده پرداخت و گفت که او کتابخانه چندهزارجلدياش را نيز به کتابخانه مرکزي تهران تقديم کرد. در پايان مراسم فايل صوتي از سيدمحمدعلي جمالزاده پخش شد که در آن خاطراتش از انقلاب مشروطه و چگونگي شکلگيري آن را که به چشم ديده بود با لهجه شيرين اصفهاني نقل ميکند. از جمله حاضران در اين مراسم ميتوان به محمدرحيم اخوت، محمد سياسي و حسن صفدري اشاره کرد. در آغاز نيز دو کليپ تصويري کوتاه از کليه آثار جمالزاده اعم از ترجمه، پژوهش و تاليف و همچنين عکسهاي کمتر ديدهشده او از آرشيو شخصي ايرج افشار براي حاضران به نمايش درآمد. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar