چند توصیه برای نوشتن رمان، نمایشنامه و یا داستان کوتاه
خبرگزاري کتاب ايران/ اگر در حال برنامهريزي براي نوشتن يک رمان، نمايشنامه، داستان کوتاه يا نامه به مادر خود هستيد، اين توصيهها به کارتان ميآيد. توصيه 1: جملات خود را با کلمات پاياني جمله قبلي و ارائه توضيح درباره آنها آغاز کنيد گرچه از توضيحات زياد متنفريم، اما قبول داريم که اگر بخواهيم بگوييم شخصيتهاي داستان پيش از آنکه ما درباره آنها بنويسيم زندگي ميکردهاند، لازم است که شرح و توضيح ارائه دهيم. گاهي بهترين راه براي ارائه توضيح، قطرهقطره چکاندن آن در داستان است. اين روش بسيار مناسب است و خوانندگان هرگز آن را گيجکننده و آزاردهنده نميدانند. يک روش براي ارائه توضيحات بدون اينکه چندان آشکار و زننده باشد اين است که نکته و موضوع جمله اول را در آغاز جمله بعدي تکرار کنيد تا آن جزئيات بهخوبي در ذهن خواننده حک شود. ما اين روش را «پلکان توضيحات» ميناميم. مثال: او به اتاق رفت. اتاقي که مادرش در آن خودکشي کرده بود. مادري که به خاطر او خود را کشته بود. و او در آن خانه بود. خانهاي که مادرش در آن خودکشي کرده بود. در آن اتاق. ببينيد که چگونه داستان خواننده را با خود پله به پله پايين ميبرد. اين روش همچنين نوعي اضطراب دراماتيک در خواننده پديد ميآورد. توصيه 2: ديالوگ شخصيتها را از طريق ارائه نامهاي مختلف براي آنها متمايز کنيد اگر شما يک نويسنده مرد هستيد، ممکن است نوشتن ديالوگهاي شخصيتهاي زن برايتان دشوار باشد. اين حل خواهد شد اگر همه ديالوگ شما دقيقاً همان چيزي باشد که در آن به خواننده ميگوييد چه کسي در حال صحبت کردن است. همچنين دو راهحل براي مشکل تمايز ميان ديالوگ زن و مرد وجود دارد که موفقيتآميز بوده است: راهحل اول: ديالوگ شخصيتهاي زن را چنان بنويسيد که گويي مرد هستند ولي در ذهن خود بدانيد آنها زن هستند. اين روش به نام «تکنيک سوکرين / The Sorkin Technique » معروف است. راهحل دوم: ديالوگ شخصيتهاي زن را چنان بنويسيد که گويي کودکاني هستند که براي راهنمايي و حمايت به شخصيتهاي مرد تکيه کردهاند و به آنها بگوييد چه موقع مرتکب اشتباه ميشوند. مردان قدرتمند با زنان دوستداشتني، درست مثل زندگي واقعي. جالب است که اين روش نيز تکنيک سوکرين نام دارد. توصيه 3: هرگز نگوييد «گفت» هنگام نوشتن ديالوگها مانند نمونه زير مطلقاً منظور شما «گفت» نيست. او گفت: اين خستهکنندهترين چيزي است که تاکنون ديدهام. آنچه شما ميخواهيد اين است که تا حد امکان توجه خوانندگان را از ديالوگ پرت کنيد! حتي نميخواهيد آنها بفهمند چه کسي ديالوگي را که متوجه آن نشدهاند گفته است! خوانندگان بايد تماموقت خود را به خواندن توضيح اينکه چگونه اين جمله ادا شده بگذرانند. مطمئن باشيد خواننده ميداند چقدر دايره واژگان شما وسيع است! مثال: او انتقاد کرد: هيچکس در اينجا متوجه نميشود من چه ميگويم. شما ميتوانيد بهجاي کلمه گفت، کلماتي مانند انتقاد کرد، پرخاش کرد، مسخره کرد، خنديد، مطرح کرد، اشاره کرد، نتيجه گرفت و استنباط کرد را بکار ببريد. اگر از اين روش استفاده کنيد، تضمين ميکنيم که هيچکس به مشکلاتي که شما سعي داريد در ديالوگ خود پنهان کنيد، توجه نخواهد کرد و همچنين متوجه نميشود که همه شخصيتهاي زن داستان شما به نظر مرد ميرسند. توصيه 4: نوشته خود را با استفاده خلاقانه از کلمات همآوا، مهيج و هنري کنيد کلمات همآوا کلماتي هستند که صداهاي مشابه اما معاني و املاي متفاوتي دارند. استفاده خلاقانه از همآواها ميتواند هر متني را خواندني و جالب کند. مثال: او همه اثاث خود که اساس زندگياش بود را فروخت. ميبينيد که کلمات همآوا تا چه حد يک جمله معمولي را جالبتر و هيجانانگيزتر کرده است. ممکن است برخي از اين روش ناراضي باشند اما همانطور که ميدانيد کودکان در ابتدا براي آموزش خواندن با صداي بلند ميخوانند، اين کار شما خوانندگان را وادار ميکند به دوران بچگي خود بروند. به ياد داشته باشيد که استفاده از کلمات همآوا راهي فوقالعاده براي نشان دادن خوشذوقي و هنرمند بودن نويسنده است.