هیچ کس با جایزه گرفتن شاعر نمیشود
ايسنا/ رضا چايچي با بيان اينکه موافق برگزاري جايزه شعر است ميگويد: بديهي است که هيچ کس با جايزه گرفتن شاعر نميشود. همانطور که با کلاسهاي شعر که برخي برگزار ميکنند کسي شاعر نميشود. اين شاعر در گفتوگويي با ستاد خبري چهارمين دوره جايزه شعر شاملو با اشاره به اين که جوايز مستقل به رنگين بودن فضاي ادبيات و شعر کمک ميکنند، هرچند کمبودها و کاستيهايي داشته باشند، گفت: اگرچه ممکن است از دل اين جوايز شاعر بزرگي برنيايد، اما شايد همين شاعران، بخصوص جوانترها با اتکا به جوايز ادبي بتوانند در آينده جاي پاي خود را محکمتر کنند و شعرهاي بهتري بسرايند. او افزود: برخي شعر را هنري بسيار سهل ميپندارند، در صورتي که شعر و شاعري هنري بس پيچيده است و ابزارهاي فراوان ميخواهد. تا کسي بر اين ابزارها تسلط نيابد، نميتواند شعر ماندگاري بسرايد. چايچي عنوان کرد: امروزه بسياري کتاب شعر منتشر ميکنند و به زعم خود وارد جرگه شاعري ميشوند، اما همه ميدانند که با چاپ کتاب هم کسي شاعر نميشود. شايد کسي با گرفتن اين جايزه شهرت اندکي به دست بياورد، اما اگر شاعر حقيقي نباشد به سرعت فراموش ميشود. اين شاعر با بيان اينکه شعر خوب و موثر مثل آثار حافظ و خيام است که انگار آثاري ازلي و ابدي هستند و پس از قرنها هنوز از خواندن آنها لذت بسيار ميبريم، افزود: رسيدن به سرايش چنين اشعاري تربيت ذهني و ممارست و خلوتنشينيهاي فراوان ميخواهد. شاعر علاوه بر کسب دانش لازم براي سرايش شعر حتي بايد غرايز و احساسات خود را تربيت کند تا بتواند شعري ماندگار خلق کند. او گفت: انسان براي کشف و شناختن دو نيرو دارد، يکي خرد و ديگري شهود که همان احساسات است. شاعر اگر حتي خرد و انديشههاي ژرفي داشته باشد، اما شهود لازم را براي خلق شعر نداشته باشد، يا درست تربيتش نکرده باشد، در عرصه سرايش شعر دست خالي است. او بايد به زبان تسلط کافي داشته باشد و زبان خاص خود را بيافريند و فرمهاي بديع و نو در آثارش ايجاد کند و به قول منتقدان صاحب امضاي خود شود. علاوه بر زبانآوري بايد عناصري چون تخيل وانديشههاي شاعرانه و شهود که روح شعر را به وجود ميآورد، در شعرهايش لمس شود. بنابراين امروزه شعر گفتن بسيار دشوارتر از دوران شاعران کلاسيک است. زيرا براي آنان عناصري چون وزن و قالبهاي شعري و تمهيدات و صنايعي چون استعاره از پيش مهيا و تعريفشده بود. اين شاعر با اشاره به اين که ما در کشوري زندگي ميکنيم که شعر از ديرباز نخستين و بزرگترين هنر آن به حساب ميآيد و تعداد شاعران بزرگ و جهاني آن کم نيست، عنوان کرد: با اين همه با مقاطعي در تاريخ هم روبرو هستيم که در آن شاعران بزرگي چون سعدي، حافظ، فردوسي، خيام و مولانا ظهور نکردند، بنابراين نبايد هنر شاعري را دست کم گرفت. در دورهاي که من داور شعر شاملو بودم حدود دويست کتاب به دبيرخانه اين جايزه رسيده بود. همه را با دقت خواندم. هيچيک را نميشد به عنوان شاعري بزرگ و موثر معرفي کرد، اما به شکل نسبي بايد ميان اين دفترها بهترينها را برگزيد. چايچي همچنين درباره معيارهاي انتخاب در يک جايزه شعر گفت: من عقيده دارم که هنرمند نبايد چهارچوب فکري محدودکننده انتخاب کند. شاملو علاوه بر اين که شاعري تاثيرگذار بود، در عصر خود در ارتقاي ادبيات نقش موثري داشت. اگر تمام کتابهاي شاملو را بخوانيد نميتوانيد از او يک غلط نحوي بگيريد، زيرا شاعري باسواد بود. او براي خود هرچند رسالتي سياسي و اجتماعي قائل بود، اما اشعاري عاشقانه يا آثاري حتي ايدهآليستي داشت، مثل يکي از آخرين مجموعههايش «درآستانه». شاملو در شعر رسالت خود را به انجام رسانده و هر هنرمند ديگري نيز بايد جهان خود را در آثارش بيافريند، بيآن که از فردي تقليد کند. او افزود: در دورهاي که من داور بودم مدام از شعر اجتماعي حرف ميزدند، درحالي که من معتقدم شعر ميتواند به همه اموري بپردازد که به انسان مربوط است. شعر هنري وسيع است و نميتوانيم به همه تعاريف آن بياعتنا باشيم و بگوييم شعر فقط بايد سياسي و اجتماعي باشد و اين رسالت را هم به شاملو بچسبانيم، درحالي که اينطور نبوده است. اين نگاه شاملو را هم محدود ميکند. البته او اين رسالت را داشته، اما شاعري تمامعيار بوده که در همه جوانب شعر ميگفته است. اين شاعر همچنين درباره حواشي و انتقاداتي که پيرامون جايزههاي ادبي شکل ميگيرد، عنوان کرد: نقد در تکامل هر جايزهاي موثر است، اما به شرط آن که خصمانه و دشمنانه نباشد. اهانت کردن و تهمت زدن کاري غيرانساني است. اگر مخالف چيزي هستيم، نبايد دشنام بدهيم. هدف نقد رفع کاستيهاست و ما به چنين نقدي براي برگزاري يک جايزه موثر نياز داريم.