یک کتاب خوب/ چهلسالهها بخوانند
نت نوشت/ ناهيد طباطبايي نويسنده ي ايراني متولد ۱۳۳۷ در تهران است. وي دوران کودکي و نوجواني خود را در جنوب ايران گذرانده است و سپس در رشته ي ادبيات نمايشي به تحصيل پرداخت. او غالبا” با نگاهي ويژه دنياي زنانه را در آثار خود به تصوير مي کشد. در سالهاي اخير دو اثر وي مورد اقتباس سينمايي قرار گرفته است يکي رمان چهل سالگي و و ديگري جامه دران . آثار طباطبايي عبارتند از: بانو و جواني خويش، چهل سالگي، حضور آبي مينا، خنکاي سپيده دم سفر، جامه دران و آبي و صورتي. در ادامه با معرفي رمان چهل سالگي با نت نوشت همراه باشيد. عشق و خاطره هاي دوران جواني و بحراني به نام چهل رمان چهل سالگي ناهيد طباطبايي را شايد بتوان مشهورترين اثر وي دانست. اين اثر به فيلم سينمايي به همين نام نيز تبديل گرديد اما حتي اگر اين اتفاق هم نمي افتاد به نظر مي رسد اين کتاب بازهم مشهورترين اثر طباطبايي به حساب مي آمد. داستان رمان چهل سالگي از جايي شروع مي شود که آلاله شخصيت اصلي آن که در مرز چهل سالگي است دچار دگرگوني مي شود. اين دگرگوني در حالي اتفاق مي افتد که ما زندگي اين شخصيت را مي بينيم که اکنون در کنار همسر بسيار منطقي و مهربانش فرهاد و دختر شاد و سرحال شقايق زندگي مي کند. او زندگي آرام و خوبي دارد و همچنين زني شاغل است که مسئول کنسرت گذاري در تالاري بزرگ است. جرقه ي داستان رمان چهل سالگي از جايي آغاز مي شود که آلاله مسئول برگزاري کنسرتي مي شود که رهبر اين کنسرت قرار است از اروپا به ايران بيايد. ولي اين فرد کسي نيست به جز عشق دوران جواني او. آمدن عشق دوران جواني به همراه دلهره ها و ترس و نزديک شدن دوران پيري، آلاله را گيج مي کند. اين اتفاق دقيقا همزمان شده است با دوران عجيبي که يک زن درست در مرز چهل سالگي نفس مي کشد. چهل سالگي شايد جايي است که هنوز حس هاي دهه ي بيست در آن زنده اند اما همراه با تمام آن شوريدگي ها ديگر آن هيجان طلبي وجود ندارد و نوعي پختگي با آن همراه شده است. چهل سالگي شايد تجربه ي مشترکي در انسان ها باشد اما اين تجربه ي مشترک در مرزها و فرهنگ هاي مختلف متفاوت است. نگاهي که اغلب در فرهنگ هاي کهنه وجود دارد شايد نزديک به اين است که يک زن چهل ساله ديگر نبايد شوري در سر داشته باشد. در چنين فرهنگ هايي انتظار مي رود که زن چهل ساله ديگر خود را آماده ي ميانسالي کرده است و به قولي “آردش را ريخته و الکش را آويخته” است. اما واقعيت چيست؟ آن حقيقت دروني انسان که شايد اوج شوريدگي ها و ترديد هايش را در چهل سالگي بروز دهد؟ آيا مجالي براي بروز اين شوريدگي ها براي زن چهل ساله وجود دارد؟ ناهيد طباطبايي در رمان چهل سالگي به نوعي به اين احساسات و ترديدها مي پردازد. آلاله در حالي که غرق در رؤياي دوران ۱۹ سالگي اش است، از خواب برمي خيزد ولي همان زن چهل ساله اي را مي يابد که همسر فرهاد و مادر شقايق است. آنچه آلاله را به ياد دوران جواني اش انداخته بازگشت هرمز است. هرمز، دانشجوي مستعد دوران دانشگاه اوست که اکنون در هيئت يک رهبر ارکستر براي اجراي برنامه قرار است به ايران بازگردد و آلاله کسي است که بايد اين برنامه را تنظيم کند. آلاله آشفته و سردرگم است؛ از يک سو خانواده اي قرار دارند که دوستشان دارد و با آنها احساس امنيت مي کند، از سوي ديگر هرمز که براي او يادآور جواني، دانشکده، موسيقي و عشق است. فرهاد و شقايق حال و هواي عجيب آلاله را دريافته اند. در نهايت آلاله ماجرا را براي اين دو تعريف مي کند. فرهاد و شقايق به آلاله کمک مي کنند تا خود را پيدا کند و آمادگي روبه رو شدن با هرمز را داشته باشد. آلاله با هرمز روبه رو مي شود و اين مواجهه موجب مي شود که او شجاعت بازگشت به علاقه دوران جواني؛ يعني ساز زدن را بيابد. ساز زدني که به دلايلي آن را کنار گذاشته است. او فقط به اين علت که نزديک به فضاي سازها و نت ها باشد يک شغلي اداري را در تالار موسيقي برگزيده است. آلاله در چهل سالگي با مهمترين سوال انسان مواجه مي شود. چرا نتوانستم به آرزوهايم برسم؟ پاسخ آلاله به همه يکسان است: ازدواجش، فرزندش و جنگ. با اين حال مخاطب متوجه مي شود که خود آلاله هم نسبت به اين دلايل مطمئن نيست. اين دلايل به ظاهر وجود دارد اما پيچيدگي انسان بيشتر از اين دلايل مطرح است. در داستان چهل سالگي با فرهاد (شوهر آلاله) طرف هستيم که خوشبختانه اين بحران را درک مي کند و به جاي واکنش هاي احساسي و غريزي با اين بحران بالغانه مواجه مي شود که شايد نقطه ي روشن زندگي آلاله باشد. رمان چهل سالگي توسط نشر چشمه ۱۱ بار به چاپ رسيده است.