شاعرانه/ به یاد خاطراتی که با تیله ها داشتیم
آخرين خبر/ مرهمِ دردِ خيره شدنهات نه حرفهاي من بود نه دستانم نيست در من، جعبهي کوچکي که الفبايي بر آن شکلِ خيره شدنِ تو را به خود گرفته باشد هر خيره شدنت، تيلهاي را از کودکيام، کَم وَ کوهي را از سوز خالي ميکند دهانم، دهانهي آتشفشان تنم، حالتِ ناشناختهاي از سوختگي چه ناشيانه ميميريم، تو در خيره شدنهاي هر روز من در آغوشِ سکوتِ شبها "سيد محمد مرکبيان"