لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!http://akhr.ir/4759891
۴.۲K
۱
خبرگزاري کتاب ايران/ دوروتي ديويس همسر لئون لوماري دو وارزي، ديپلمات بلژيکي، در اواخر دوره قاجار به ايران آمد. او در اين کتاب از اولين برخوردش با تهران، تجربهها و خاطراتش از اين شهر داستانهاي بسيار جالبي دارد که گاهي هم کم لطفي کرده و به مواردي اشاره ميکند که لمس آن براي تهرانيها کمي سخت است!
وي به ايران علاقه بسيار داشت. دوروتي دو وارزي، ايران را در سه دوره بحراني در تاريخ اين کشور در دوره قاجار- يعني دوره مظفرالدينشاه قاجار پيش از مشروطيت، دوره محمدعلي شاه در هنگامه نبرد بين مشروطهخواهان و استبداد طلبان و دوره احمدشاه اندکي پيش از جنگ جهاني اول و کودتاي سوم اسفند ١٢٩٩- ديده بود و مشاهدات و اطلاعات و تجربيات خود را از اين کشور که در حد خاطرات خود به آن بسيار علاقه نشان داده به اختصار ثبت کرده است. اين کتاب حدود يک قرن از نظرها دور مانده بود تا اينکه در سال ٢٠٠٨ در انگلستان به اهميت و ارزش تاريخي آن پي بردند و تجديد چاپش کردند.
در اين کتاب پس از يادداشت مترجم به سفر از باکو، اولين برخورد با تهران، منظره خيابانها، بازار، زنان اندروني، اعياد مذهبي، باغهاي تفرج، زندگي اجتماعي در تهران، حيات وحش و ورزش، خدمت کشوري و لشکري، آموزش پزشکي، هنرها در ايران، خرافات، اسلام و کليساها، تصويري از وقايع اخير در ايران پرداخته شده است. در پايان نيز نمايه آمده است.
به تهران مثل برق برويد و مثل باد برگرديد
دو وارزي در ابتداي اين فصل آورده است: «اگر خواهان آسايش هستي، به تهران سفر نکن! تنها راه سفر اين است که مثل برق برويد و مثل باد برگرديد. اما اگر آسايش را نديده بگيريد، سفري است بياندازه جذاب و مفيد، و اميدوارم گزارشي کوتاه از اين سفر، درباره اروپايياني که در تهران زندگي ميکردند و زندگي در آن، خالي از لطف نباشد. من بيشتر شش سال گذشته را در تهران به سر برده و چندين بار اين سفر طولاني را از سر گذراندهام، از راه روسيه و درياي خزر به انزلي، که سختترين قسمت سفر است و طي حدود دويست و پنجاه مايل راه به طريقه ايراني. اين سفر که براي ايرانيها بسيار کوتاه به نظر ميآيد، در پنج سال گذشته به قدري دگرگون شده که نشان ميدهد در ايران همه چيز آرامآرام در حال تغيير و تحول است و ميشود تصور کرد در آيندهاي نه چندان دور، اروپا و آسيا از راه شمال ايران با راهآهن به هم متصل شوند.»
در تهران مردم از کاه کوه ميسازند!
توصيف تهران براي ديپلمات بلژيکي دشوار است او بر اين باور است که در تهران عملا هيچ کاري وجود ندارد! وي ميگويد: «در تهران مردم از کاه کوه ميسازند و همهچيز گلايهآميز است. طبيعتا کساني هم که به پيکنيک دعوت نميشوند حرف درميآورند و به کسي خوش نميگذرد؛ از گلوي کسي هم که در مهماني شام سر جاي خودش قرار نگرفته غذا پايين نميرود. با اين همه در تابستان اوضاع بهتر است کسي مهماني شام مفصل نميگيرد و برنامهها منحصر به مهماني بريج با يک شام مختصر است. ساعتهاي خيلي گرم روز در رختخواب سپري ميشود و همه بعد از ساعت پنج عصر تنيس يا بريج باز ميکنند.»
وي در ادامه به لباس پوشيدن ايرانيها نيز اشاره ميکند و مينويسد: «ايرانيهايي که لباس اروپايي ميپوشند افکار عجيبي پيدا ميکنند. من دختران جوان هفدهسالهاي ديدهام که اگر چه هنوز ازدواج نکردهاند، طوري لباس ميپوشند که انگار به ضيافت مجللي دعوت شدهاند، مثلا کت و دامن سرژه با بلوز ابريشمي همرنگ آن به اضافه گوشواره و گردنبند و انگشتر الماس، در نتيجه سر و وضع عجيبي پيدا ميکنند، اما بعضي از دخترها آنقدر زيبا هستند که هر بپوشند تفاوتي نيمکند. متاسفانه آنها اجازه نميدهند ازشان عکس بگيرند چون فعلا اين کار غيرممکن است.»
زبان فارسي يکي از غنيترين زبانهاي دنياست
دوروتي ديويس در بخش هنرها در ايران به موسيقي، نقاشي، ادبيات و شعر ايرانيان ميپردازد. وي ميگويد: «ايرانيها علاقه زيادي به موسيقيشان دارند و از نظر آنها هيچ جشني يا تفريحي بدون موسيقي کامل نيست. اشخاص مهم براي گاردنپارتي يا ضيافتهاي شام دسته موزيک نظامي را اجير ميکنند. ايرانيهاي خيلي ثروتمند مطرب شخصي دارند که جزء خدمتکارانشان به حساب ميآيند. اما براي کساني که از پس اين تجملات برنميآيند دستههايي هستند که ميشود براي يک شب اجيرشان کرد و معمولا از چند نوازنده، رقاص و يک دلقک تشکيل ميشود.»
وي همچنين زبان فارسي را يکي از غنيترين زبانهاي دنيا ميداند و ميگويد: «زبان فارسي بسيار قديمي است ولي حالا به اين مخلوط فارسي و عربي و ترکي اصطلاحات فرانسوي و انگليسي و روسي نيز اضافه شده، چون ايرانيها مدام با خارجيها در تماساند. نخستين کتاب مشهور فارسي اوستا کتاب مقدس ايرانيان باستان است؛ اوستا نشاندهنده آغاز عصر ديني در ايران و نخستين اثر ادبي فارسي است و در قرن چهارم ميلادي نوشته شده است. اوستا کتاب ديني زرتشتيان بوده و درباره منبع خيري حرف ميزد.»
گويي شاعران ايراني از اين خاک رخت بربستهاند
ديپلمات بلژيکي در ادامه به شاعران ايراني نيز اشاره ميکند و مينويسد: «تا قرن پانزدهم م/ نهم ه.ق شاعران مشهور ايراني بسياري وجود داشتند و ادبيات فارسي آن دوره بسيار باارزش و خواندني است. اما در طول چند قرن اخير ادبيات دچار انحطاط شده و فکر ميکنم بيجا نيست اگر بگويم که ادبيات فارسي امروز را با ادبيات کهن به هيچ وجه نميتوان مقايسه کرد. گويي شاعران از اين خاک رخت بربستهاند. فضاي بينظير اين جا مانند هميشه الهام بخش است، گلهاي سرخ دوستداشتنياند، کوهها و آبشارها هنوز وجود دارند اما از فردوسي و سعدي و شاعران بزرگي که ايرانيان را در روزگار قديم افسون ميکردند اثري نيست. مردم مثل هميشه شاعر مسلکاند، هنوز به طبيعت عشق ميورزند اما فقط به خواندن آثار بزرگان دلخوشاند و تلاشي براي بيان افکار و احساسات خود نميکنند.»
ايرانيها هميشه جواب در آستينشان دارند
وي به رفتار ايرانيها نيز ميپردازد و آنها را حاضرجواب مينامد، سپس ميگوبد: «ايرانيها هميشه جواب در آستينشان دارند، هرگز اظهار بياطلاعي نميکنند و قدرت خلاقيتشان در مواقعي که لازم است خود را از مخمصهاي بيرون بکشند اعجابآور است. سفيري خارجي که از رشت به تهران ميآمد، در قهوهخانه بينراهي کوچکي توقف کرد تا چيزي بخورد. مترجم او از قهوهچي پرسيد که چه چيزي براي خوردن دارد، او جواب داد فقط دوتا تخممرغ و يک مرغ. سفير وقتي از اين موضوع مطلع شد گفت که همانجا هر چه باشد ميخورند و غذاي بهتر را در توقفگاه بعدي صرف ميکنند. کمي بعد يک تخم مرغ جلو آنها گذاشته شد. مترجم سراغ بقيهاش را گرفت و جواب شنيد: «مرغه ظاهرا خيال نداره تخم دوم رو بگذاره، هر وقت گذاشت براتون ميآرم، بعد سرش را ميبُرم و گوشتش رو براتون ميپزم.» راهي ماهرانه براي شانه خالي کردن از زير بار مشکلات!
«نگاهي به ايران، خاطرات همسر يک ديپلمات» را انتشارات ققنوس در 188 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و بهاي 25 هزار تومان منتشر کرده است.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد