بخشی از کتاب/ فاصله، انتخابی خودآگاه یا راهی بدون چاره
آخرين خبر/ لوسي با انتخاب بسيار حساسي روبهروست. اما پيش از آنکه بتواند دست به اين انتخاب بزند، بايد داستانش را- داستانشان را- از ابتدا آغاز کند. لوسي و گيب روزي در دانشگاه کلمبيا ملاقات ميکنند. ملاقاتي که داستان زندگيشان را براي هميشه تغيير ميدهد. آنان تصميم ميگيرند که به زندگي خود معنايي تازه ببخشند. هنگامى که بر حسب اتفاق، پس از يک سال يکديگر را دوباره ملاقات ميکنند، به نظرشان ميآيد که شايد هر يک معناي زندگي خود را در ديگري پيدا خواهد کرد، اما بهدنبال اين ماجرا، گيب به عنوان يک عکاس خبرنگار عازم مأموريتي در خاورميانه ميشود و لوسي هم در جست و جوى شغلي به نيويورک ميرود. پس از اين، ماجرايي سيزدهساله از رؤيا، اشتياق، حسادت، خيانت و در نهايت عشق، شکل ميگيرد. آيا سرنوشت آنان را به هم رسانده بود؟ آيا آنان به انتخاب خودشان از هم دور مانده بودند؟ سفرشان، جسمشان را از هم جدا ميکند، در حالي که قلبشان هميشه با هم است... نوري که از دست داديم جيل سانتوپولو ترجمۀ فرنوش جزيني نشرالبرز انتشارات البرز