شاعرانه/ دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست
آخرين خبر/ ديده از ديدار خوبان برگرفتن مشکلست هر که ما را اين نصيحت ميکند بيحاصلست يار زيبا گر هزارت وحشت از وي در دلست بامدادان روي او ديدن صباح مقبلست آن که در چاه زنخدانش دل بيچارگان چون ملک محبوس در زندان چاه بابلست پيش از اين من دعوي پرهيزگاري کردمي باز ميگويم که هر دعوي که کردم باطلست زهر نزديک خردمندان اگر چه قاتلست چون ز دست دوست ميگيري شفاي عاجلست من قدم بيرون نمييارم نهاد از کوي دوست دوستان معذور داريدم که پايم در گلست باش تا ديوانه گويندم همه فرزانگان ترک جان نتوان گرفتن تا تو گويي عاقلست آن که ميگويد نظر در صورت خوبان خطاست او همين صورت هميبيند ز معني غافلست ساربان آهسته ران کآرام جان در محملست چارپايان بار بر پشتند و ما را بر دلست گر به صد منزل فراق افتد ميان ما و دوست همچنانش در ميان جان شيرين منزلست سعدي آسانست با هر کس گرفتن دوستي ليک چون پيوند شد خو باز کردن مشکلست