برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

شاعرانه/ چقدر دلم فصل بهار رو دوست داشت

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
شاعرانه/ چقدر دلم فصل بهار رو دوست داشت
آخرين خبر/ بهار بهار ، صدا همون صدا بود صداي شاخه ها و ريشه ها بود بهار بهار ، چه اسم آشنايي صدا ت مياد اما خودت کجايي وا بکنيد پنجره ها رو يا نه تازه کنيد خاطره ها رو يا نه بهار اومد لباس نو تنم کرد تازه تر از فصل شکفتنم کرد بهار اومد با يه بغل جوونه عيد رو اورد از تو کوچه تو خونه حيات ما يه غربي،باغچه ي ما يه گلدون خونه ي ماهميشه،منتظر يه مهمون بهار بهار ، يه مهمون قديمي يه آشناي ساده و صميمي يه آشنا که مثل قصه ها بود خواب و خيال همه بچه ها بود يادش بخير ، بچگي ها چه خوب بود حيف که هنوز صبح نشده ، غروب بود آخ که چه زود قلک عيدي هامون وقتي شکست ،باهاش شکست دلامون بهار اومد برفا رو نقطه چين کرد خنده به دل مردگي زمين کرد چقدر دلم فصل بهار رو دوست داشت واشدن پنجره ها رو دوست داشت بهار اومد پنجره ها رو واکرد من رو با حسي ديگه آشنا کرد يه حرفي از حرفاي من کتاب شد حيف که همش سوال بي جواب شد دروغ نگم ، هنوز دلم جوون بود از صبح تا شب دنبال آب و نون بود محمد علي بهمني ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره