شاعرانه/ ای بغض مانده کنج گلویم چه کردهای؟
آخرين خبر/ وقتي ميان همهمهها بي صدا شدي يعني به عشق و دردسرش مبتلا شدي مَنعم مکن ز گريه که اين گريهي غم است تو اشک شوق بودي و از من جدا شدي با رفتنت اگرچه کنار آمدم ولي با دشمنم چگونه؟ کجا آشنا شدي؟ دنيا هميشه دار مکافات بوده است من بي وفا قبول، تو هم بي وفا شدي اي بغض مانده کنج گلويم چه کردهاي همچون صدف دهان که گشودم رها شدي پيراهنت شبيه دعا بر تن من است خيلي عجيب نيست برايم خدا شدي سعيد شيرواني