خاطره بازی مهسا ملک مرزبان با کتاب کودکیهایش
آخرين خبر/ مهسا ملک مرزبان در اينستاگرامش نوشت: ديروز کجا بودم؟ جايي که خيلي از ما از بچگي با آن بزرگ شديم و خاطره داريم. ديروز جشن چهل سالگي کتابخانهء کانون پرورش فکري بود و من از دوباره ديدن آن کتابهاي قديمي و چسب خورده و ترميم شده و هنرمنداني که از بچگي کتابهايشان را خواندم و از تماشاي تصاويرشان لذت بردم، کلي هيجان زده شدم. يادم هست احساسي به شدت عميقتر از اين بعد از ديدن نمايشگاه کارنامه تجربه کردم. کارنامه در خرداد ۹۵ در موزه هنرهاي معاصر برپا شد، نمايشگاه پژوهش محور و آرشيوي بود و به طور عمومي ۶۰ سال و به طور خاص ۳۰ سال فرهنگ ديداري و تصويري کودکان را به نمايش گذاشته بود. اين نمايشگاه بر دوره ۱۳۳۰ تا ۱۳۶۰ تمرکز داشت و تاثير جريان هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي و تاثير غرب و گروه هاي چپ را بر فرهنگ ديداري کودکان نشان مي داد. آن سال بعد از تماشاي نمايشگاه مطلبي نوشتم درباره پدران معنوي ما دهه پنجاهيها و گفتم چقدر خودم را مديون نويسندگان و نقاشان و فيلمسازاني ميدانم که براي ما آثار ماندگاري توليد کردند و سواد و سليقهاي را شکل دادند که هنوز هم اعتبار دارد و ما هم بايد بر پايهء چنين الگويي براي نسلهاي بعدي آثار شاخص و ماندگار توليد کنيم. ديروز هم اين شانس را داشتم که آقاي فرشيد مثقالي را ببينم، در مراسم چهل سالگي کتابخانهء کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان که اتفاقا در محل کتابخانه هم برگزار شده بود. «مارمولک کوچک اتاق من»، با نقاشيهاي آقاي مثقالي از اولين کتابهايي بود که در هفت سالگي خواندم و با قهرمان قصهش که يه دختر هفت ساله بود و نقاشيهاش به شدت همذات پنداري کردم. . ديروز اين کتاب را در قفسههاي قديمي کتابخانه کانون پيدا کردم و به آقاي مثقالي گفتم: ميدونين چقدر توي ذهن ما با نقاشيها و تصويرسازيهاتون حضور دارين؟ گفت: مگه هنوز يادته؟ تو اون موقع يه دختر کوچولو بودي! گفتم: من تمام اين سالها شما و کارهاتون رو دنبال کردم، از همون موقعي که يه دختر کوچولو بودم ولي فرشيد مثقالي رو بخاطر ماهي سياه کوچولو، بابا نوروز، خروس زري پيرهن پري و آرش کمانگير ميشناختم... آقاي مثقالي، زرين کلک، صادقي، بيضايي، يوشيج، بهرنگي، ساعدي، ابراهيمي، باغچهبان، کيارستمي و... ما مديون شماييم. کدوم يک از ما ممکنه با ديدن آرم کانون ياد اينهمه کتاب و فيلم و نقاشي نيفته؟ . پن: ممنونم از پدر و مادر عزيزم، معلمهايم، مدرسهء ابتداييام و همهء آنهايي که کتابِ خوب برايم آوردند و من را با دنياي ادبيات آشنا و مانوس کردند.