بخشی از کتاب/ گاهی چقدر زود، دیر میشود
آخرين خبر/ ما هميشه زندگى را بديهى فرض مىکنيم، نه؟ فکر مىکنيم سالهاى زيادى پيشِ رو داريم و براى تمام کارهايى که قرار است در آينده انجام دهيم برنامه ريزى مىکنيم، به اين فکر کردم که هر کدام از ما چه زمان زيادى را با ناراحتى تلف مىکنيم، کارهايى را که نمىخواهيم انجام مىدهيم و هرگز خودمان را راضى نمىکنيم؛ چرا که فکر مى کنيم براى آنکه بالاخره، کارى را که مىخواهيم انجام بدهيم، وقت زيادى باقى مانده است، اما اين طور نيست، زندگى ممکن است در يک ثانيه تغيير کند، ممکن است در يک لحظه متلاشى شود و در هم بريزد و آن وقت، براى انجام دادن کارهايى که به تاخير انداخته ايم، خيلى دير است. ديگر خيلى دير است که بخواهيم بر اساس روياهايى که تمام اين مدت در سر مىپرورانده ايم، زندگى کنيم. وقتى خاطرات دروغ مى گويند سى بل هاگ