یک کتاب خوب/ حماسهای که رویای صدام را به کابوس تبدیل کرد
خبرگزاري کتاب ايران/ سوم خرداد، در تاريخ ايران يادآور حماسهاي ويژه و غرورآفرين است. در اين روز، خرمشهر بهعنوان قطعهاي عزيز از خاک ايران، با رشادت و تدبير فرماندهان و رزمندگان ايراني و مقاومت جانانه مردم اين شهر، از اِشغال دشمن بعثي بيرون آمد و به آغوش وطن بازگشت. با گذشت سالها از دفاع مقدس، آن دوران هشتساله در قالبهاي مختلف، تحليل و تشريح و روايت شده و کتابهاي بسياري درباره آن به رشته تحرير درآمده است. بدون شک يکي از نقاط عطف آن دوران، در همان سالهاي اول جنگ با حماسه خرمشهر به وقوع پيوست که بارها از زواياي مختلف در کتابها به آن پرداخته شده است. ابوالقاسم حبيبي؛ پژوهشگر و تاريخنگار دفاع مقدس و نويسنده کتاب نوزدهم از روزشمار جنگ ايران و عراق با عنوان «آزادسازي خرمشهر؛ پايان روياي تجزيه ايران»، به مناسبت سيوهفتمين سالروز حماسه آزادسازي خرمشهر ضمن تشريح محورهاي اين کتاب، به ضرورتهاي اهميت پژوهش درباره اين موضوع پرداخت. چه زماني پژوهش و نوشتن درباره اين مقطع حساس از تاريخ جنگ ايران و عراق به شما سپرده شد و محورهاي اصلي آن چيست؟ مرکز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس که در گذشته نامش مرکز تحقيقات جنگ بود، در زمان جنگ وظيفه جمعآوري اسناد را بهصورت زنده و ميداني از صحنههاي نبرد برعهده داشت. پس از پايان جنگ، برنامهريزي شد تا وقايع آن دوران در قالب مکتوب تدوين و ثبت شود. در اين راستا، يک سلسله کتابهاي روزشمار در 57 جلد طراحي شد که در سال 1391 مسئوليت پژوهش و تدوين جلد نوزدهم روزشمار با موضوع آزادسازي خرمشهر به من سپرده شد. حدود 37 ماه زمان برد تا با استفاده از منابع سياسي و نظامي، دو ماه از آن مقطع را بررسي و در قالب کتاب ارائه دهم. کتاب نوزدهم روزشمار بر دو محور تدوين شده است؛ 1- تدوين و بررسي حوادثي که منجر به طراحي و اجراي عمليات بيتالمقدس تا آزادسازي خرمشهر شد. 2- بررسي و تدوين وقايع و حوادثي که منجر به تصميمگيري براي ادامه جنگ شد. هيچ منبعي در کشور به اينصورت مستند و دقيق به اين موضوع نپرداخته است. براي اين کتاب 37 ماه شبانهروز وقت گذاشتم تا حوادث و جزئيات آن دوره براساس اسناد و مدارک موجود، بهصورت جامع مطرح شود. اين اثر يک کتاب مرجع است و ميتواند منبع پژوهشي خوبي باشد براي کساني که در آينده ميخواهند در اين زمينه تحقيق کنند. هدف اصلي عراق از حمله به ايران و آغاز جنگ چه بود و چرا اِشغال خرمشهر و منطقه خوزستان را در اولويت اهداف خود قرار داد؟ هدف اصلي صدام از حمله به ايران، جدا از سرنگوني نظام جمهوري اسلامي، رفع کمبود خود در دسترسي به خليجفارس با تسلط به اروندرود بود. ما مشکل ديرينهاي با عراق داشتهايم. اين کشور هميشه در دسترسي به خليج فارس تحتفشار بوده و درصدد تسلط کامل به اروند بودند، لذا با اين هدف به ايران حمله کردند و براي رسيدن به مقصود مجبور بودند که خوزستان را در اختيار بگيرند. طي هفت روز از آغاز جنگ، بخشهايي از خوزستان اِشغال شد. ايران حدود يک سال بعد يعني از مهرماه 1360، طراحي براي بيرون راندن عراق از سرزمينهاي اِشغالي را آغاز کرد. چهار طرح عمليات بررسي و مدنظر قرار گرفت: کربلاي 1، کربلاي 2، کربلاي 3 و کربلاي 4. عراق در غرب شوش و دزفول تا شمال آبادان، برخي مناطق را به اِشغال درآورده بود. در طرح اول، شکستن محاصره آبادان مدنظر قرار گرفت. در عمليات ثامنالائمه، حصر آبادان شکسته شد و عراقيها به سمت غرب کارون عقب رانده شدند. عراق از غرب کارون تا غرب کرخه مستقر شده بود که چند ماه بعد در طرح دوم، در عمليات طريقالقدس در سال 1360، منطقه بُستان آزاد و شکافي بين اين منطقه ايجاد شد. در طرح سوم، عراقيها به سمت کرخه رفتند. در نتيجه عمليات فتحالمبين که از ابتداي 1361 شروع شد، منطقه غرب کرخه هم آزاد شد و تنها منطقه غرب کارون دست عراقيها مانده بود. فرماندهان به سرعت از 20 فروردين 1361، طراحي عمليات آزادسازي هويزه و خرمشهر را آغاز کردند. محور اصلي کتاب نوزدهم شامل وقايع دو ماه از جنگ (اول ارديبهشت تا پايان خرداد) را شامل ميشود. درباره اين مقطع و رخدادهاي آن بگوييد. فرماندهان ارتش و سپاه با محوريت قرارگاه کربلا و به فرماندهي محسن رضايي و صياد شيرازي، قرارگاه قدس را براي حضور در بالاي کرخه و قرارگاههاي فتح و نصر را براي استقرار در شرق کارون، طراحي کردند. عمليات از دهم ارديبهشت 1361 از محورهاي کرخه - کور و محور کارون آغاز شد. ارتش عراق چون تصور ميکرد محور اصلي عمليات ايران از کرخه - کور است و تصور نميکرد ايران بتواند از کارون عبور کند، بنابراين دو لشکر 5 زرهي و 6 مکانيزه خود را در محور شمالي منطقه اشغالي مستقر و جلوي قرارگاه قدس را بست و از سمت ديگر غافلگير شد و دو قرارگاه ديگر از کارون گذشتند و تا جاده اهواز - خرمشهر پيشروي کردند و بخشي از جاده آزاد شد. در مرحله دوم، 16 ارديبهشت از محور پايين، قرارگاه نصر و فتح عمليات را ادامه دادند و به نوار مرزي رسيدند. عراق از آنجا که تصور ميکرد ايران محور را ادامه دهد، دو لشکر 5 مکانيزه و 6 زرهي در منطقه هويزه را از آن منطقه مقابل قرارگاه قدس عقب کشيد و به اين سمت آورد. عراق براي اينکه به محاصره نيافتد، نيروهاي خود را به سمت نوار مرزي در طلائيه آورد و هويزه با عقبنشيني اجباري عراق، آزاد شد. يکي از اهداف ما در عمليات بيتالمقدس، آزادي هويزه بود تا توپخانه عراق را که تا 15 کيلومتري جنوب اهواز رسيده بود، از اهواز دور و هويزه آزاد شد. فقط محور جنوبي عمليات شامل بخشي از منطقه شمالي خرمشهر، همچنان در اِشغال بود. عراق سعي ميکرد اينجا را بهعنوان يک برگ برنده نگه دارد و مقاومت را ادامه داد. مرحله سوم عمليات بيتالمقدس، 19 ارديبهشت از محور بالا شروع شد. عمليات به سمت شلمچه و خرمشهر ادامه پيدا کرد و عراق با مقاومت زياد نيروهاي ايران را پس زد. حدود 23 ارديبهشت، عمليات دوباره ازسر گرفته شد و بازهم موفق به پيشروي نشديم. يگانهاي ما به اين نتيجه رسيدند که عراق محکم ايستاده و اجازه آزادي خرمشهر را نميدهد، لذا شروع به طراحي جديدي کردند. پس از دو مرحله ناکامي پياپي در پيشروي به سمت خرمشهر، چه برنامهاي براي اين عمليات طراحي شد تا منجر به موفقيت و رسيدن به هدف شود؟ پس از جلسات متعدد و در 29 ارديبهشت در جلسه فرماندهان ارتش و سپاه اين تصميم گرفته شد که قرارگاه فجر را که در منطقه فکه بود به سرعت به سمت پايين منتقل و از بالاي خرمشهر، سه فِلِش به سمت خرمشهر طراحي کردند. از سمت راست، قرارگاه نصر به موازات نوار مرزي به سمت شلمچه و قرارگاه قدس از محور مياني به موازات نهر عرايض به سمت پل نو و اروندرود، طراحي شد که اين دو محور عراقيهاي مستقر در خرمشهر را از پشت به محاصره ميانداخت و قرارگاه فتح به موازات اهواز و خرمشهر به داخل خرمشهر ميآمد. وقتي از اول خرداد 61، مرحله چهارم عمليات شروع شد، قرارگاه نصر از نوار مرزي به سمت شلمچه و قرارگاه فجر به سمت پل نو و اروندرود آمد و پشت عراقيها بسته شد. عراقيهايي که داخل خرمشهر بودند، همه تسليم شدند و برخي که سعي داشتند از اروند با شنا فرار کنند نيز غرق شدند. به اين صورت در صبح روز سوم خرداد، خرمشهر آزاد شد و نزديک ظهر به سمت مسجد جامع خرمشهر رفتيم. آزادسازي خرمشهر به نوعي نقطه عطف و پيروزي ما در جنگ بود. چه شد که پس از اين مقطع، پنج سال ديگر نيز جنگ ادامه پيدا کرد؟ خرمشهر که آزاد شد، رويايي که صدام در ذهن داشت که با اِشغال خوزستان و خرمشهر ميتواند ايران را تجزيه کند و بخشي از ايران را در اختيار بگيرد، ناکام ماند. در واقع ما در همين مقطع از جنگ به پيروزي رسيده بوديم، اما وقايعي منجر به ادامه جنگ شد. امام خميني، بهعنوان فرمانده کل قوا اجازه ادامه جنگ را نميداد و اينکار را به صلاح نميدانست. جلساتي برگزار شد و فرماندهان ارتش و سپاه استدلالهايي آورند ازجمله اينکه براي جلوگيري از حمله عراق، بايد به نقطه امني برسيم (شط العرب). امام موافقت کردند، ولي تاکيد داشتند که تا حد امکان مردم عراق در معرض خطر قرار نگيرند و پيشروي هم تا حد مشخصي باشد. خرمشهر قطعهاي عزيز از خاک ايران است که آزادي آن از دست دشمن اشغالگر، براي همه ايران همچون فتحي بزرگ و بسيار غرورآفرين بود. در طول تاريخ ايران در چند مقطع ديگر نيز اين شهر اِشغال شده است. تفاوت آزادي خرمشهر در سوم خرداد 1361 با مقاطع ديگر در چيست؟ خرمشهر از زمان پيدايش، چهار مرتبه اِشغال شده که در سه مرتبه آن که اين شهر از سوي انگليسيها (2 بار) و عثمانيها (يک بار) چيزي را از دست داديم تا بتوانيم خرمشهر را پس بگيريم. بهعنوان مثال در سال 1875 در مقابل آزادي خرمشهر از دست نيروهاي انگليسي، هرات را از دست داديم. خرداد 1361، براي نخستينبار بدون باج و بدون اينکه چيزي را از دست بدهيم، خرمشهر آزاد شد. اين پيروزي، ثمره خون پنج هزار و 400 شهيد بود.