چگونه یک رمان تاریخی میتواند به تحریف تاریخ دامن بزند؟
خبرگزاري کتاب ايران/ «قرباني طهران» اولين رمان حامد اشتري است که در بستر تاريخ اتفاق ميافتد. داستان در تهران قديم و اواخر دوره قاجار رخ ميدهد. در کنار اين روايت که پيکره اصلي داستان را تشکيل ميدهد، داستاني نيز بهصورت همزمان در پاريس در حال رخ دادن است که ضمن آن بازتابي از حضور روشنفکران و سياسيون اواخر دوره قاجار در دولتهاي اروپايي ارائه ميشود. حامد اشتري در گفتوگو با خبرنگار ايبنا درباره اينکه چرا در اولين رمان خود به سراغ تاريخ رفته است؟ گفت: هنرمند زماني کارش عميق ميشود که سراغ جاهايي برود که جزء دغدغههاي اصلي ذهن و فکر اوست؛ هميشه براي من اين نقطه از تاريخ که ايران وارد مرحله تجدد ميشود و اوضاع سنتي بافتِ فرهنگي ما به دلائل محتلف تغيير ميکند، يک دغدغه اصلي بوده است. وي ادامه داد: فکر ميکنم اين يک پيچ تاريخي است و خيلي نياز به گفتن و شنيدن دارد. خودم مدتها راجع به اين مقطع تاريخي، مطالعه و کار کرده بودم و به نظرم رسيد اگر اين مسئله را در قالب رمان که با آن آشنا هستم، بيان کنم، بهتر است. نويسنده «قرباني طهران» در پاسخ به اين سوال که رماننويس و مورخ، کجا راهشان از هم جدا ميشود؟، بيان کرد: آنجا که مورخ به عنوان پژوهشگر عرصه تاريخيِ يک نسل از مردم سعي ميکند اتفاقاتي را با مردم در ميان بگذارد و صرفاً آنچه را که اتفاق افتاده است، بيان ميکند. اشتري ادامه داد: من احساس ميکنم آن متن يک متن خشک و صامت است. اما رماننويس در بطن قضيه قرار ميگيرد و خودش را وسط معرکه فرض ميکند و شروع ميکند به ساختن يک جهان. جهاني که چراغي باشد براي امروز جامعه. حتي چراغي باشد براي امروز خودش. اشتري اضافه کرد: نقل وقايع تاريخي دغدغه نويسنده نيست اما لازمه کارش هست. اگر با همان نقشهاي که مورخ به ما داده است، دنيايي در رمان خلق شود و ما خودمان را کنشگر بدانيم، اين باعث ميشود مخاطب به صورت کاملاً جدي درگير آن موضوع شود. با اين کار مخاطب را در وسط ماجرا قرار ميدهيم و او اين آگاهي را پيدا ميکند تا با بازخواني اين نسخه تاريخي به نسخه امروزش برسد. وي در پايان به ظرفيتهاي رمان درباره اثرگذاري آن بر تاريخ اشاره کرد و يادآور شد: رمان هم ميتواند به تحريف تاريخ دامن بزند و هم از تحريف تاريخ جلوگيري کند. رماننويس بايد علاوه بر اينکه تاريخ نقلي را ميخواند، تاريخ تحليلي را هم مطالعه کند و به عنوان انسان صاحب فکر تامل کند و ببيند کدام تحليل درستتر است و رمانش را بر اساس درستترين تحليلها از تاريخ روايت کند. اين شيوه باعث تعميق روايت راستين تاريخي ميشود.