یک کتاب خوب/ چرا باید بیست رمان ترک سیگار را خواند؟
خبرگزاري کتاب ايران/ رمان «بيست» نوشته ريچارد بيرد با ترجمه نيما ملک محمدي اثري قابل تامل براي معرفي بيشتر اين نويسنده به ايرانيهاست. مترج در پيشگفتار رمان به معرفي مختصري از نويسنده و اثرش ميپردازد که به شرح زير است: «ريچارد بيرد، نويسنده معاصر انگليسي و متولد 1967، در دانشگاه کمبريج تحصيل کرده و در شهرهايي چون توکيو، پاريس، هنگکنگ و استراسبورگ اقامت داشته است. از بيرد تاکنون چهار رمان و چند اثر غيرداستاني منتشر شده است. کتاب حاضر نخستين رمان ريچارد بيرد است که در سال 1996 منتشر شده. بيرد در اغلب رمانهاي خود تحتتاثير آموزههاي گروه اوليپو (کارگاه ادبيات بالقوه) قرار دارد. در سال 1960 ريمون کنو و فرانسوالو ليونه گروه اوليپو را در پاريس پايهگذاري کردند، برمبناي تحميل محدوديتهاي اختياري خودخواسته به نويسنده با هدف دستيابي به فرمها و الگوهاي بديع نوشتاري. ريمون کنو در مقالهاي تحت عنوان «ادبيات بالقوه»، هدف اعضاي اوليپو را «پيشنهاد ساختارهاي جديدي به نويسندگان» ميخواند، ساختارهايي که هرچند ظاهري مکانيکي و مصنوعي دارند، در نهايت به جهتدهي خلاقيت نويسنده ميانجامند. کنو در جايي ديگر، اعضاي اوليپو را به موشهايي تشبيه ميکند در تلاش براي فرار از هزارتويي که خودساختهاند. از معروفترين آثار اوليپويي ميتوان به رمان يک ناپديدشدگي نوشته ژرژ پرک اشاره کرد که بدون استفاده از حرف e (پربسامدترين حرف در زبان فرانسه) نوشته شده است. بيرد هم در رمان خود براي ايجاد الگويي مشابه ذهن فردِ معتاد به سيگار، به محدوديتهاي ساختاري و خوخواسته اوليپويي متوسل ميشود. اين رمان شرح بيست روزِ نخست تلاش گرگوري سيمپسون براي ترک سيگار پس از کشيدن بيست نخ سيگار در روز به مدت ده سال است. راوي تصميم ميگيرد هر بار که هوس سيگار ميکند با نوشتن دستهاي خود را مشغول نگه دارد و چون گرگوري تنها مواقعي که هوس سيگار ميکند دست به قلم ميبرد، هرچيري که مينويسد در نهايت به سيگار ارتباط پيدا ميکند. به گفته بيرد، اين محدوديتهاي مضموني و نيز بازياي فرمال با عدد بيست، در نهايت بازتابي از محدوديتهاي مشابهي است که اعتياد به سيگار بر رزندگي فرد سيگاري تحميل ميکند. از ديگر آثار ريچارد بيرد ميتوان به رمانهاي دمشق (1998)، کارتونيست (2000) و استخوانهاي خشکيده (2004) اشاره کرد.» بخشي از متن کتاب: تنها چيز کشيدني موجود در خانه همان سيگاري بود که آن بار از جولين گرفته بودم. آن را در جعبه ابزار فلزي اندازهگيري هليکساَم گذاشته بودم، بين دو جفت پرگار و کنار مدادهاي نوکتيز اچبي. چمدانهايم را باز کرده بودم و جولين اشتباه ميکرد، چون به جاي ترحم به خود تنها جوراب و شلوار و تيشرت و پولوور، رمانهاي جلد مقوايي و يک زيرسيگاري کارج، جامدادي هليکس و يک جفت کتاني در آنها پيدا کردم. هنوز هيچکدامشان را بيرون نچيده بودم چون راهي نيويورک بودم: حداکثر تا دو هفته ديگر. در اين ميان، لباسها همهجا پخشوپلا بود، نيمي بيرون و نيمي درون چمدانهاي درباز. «بيست» رمان [ترک] سيگار، اثر ريچارد بيرد با ترجمه نيما ملکمحمدي در 311 صفحه با تيراژ 1000 نسخه به بهاي 47هزار تومان از سوي نشر چشمه راهي بازار کتاب شد.