خراسان/ هر چه دلش ميخواست، مينوشت و به هر کاري که دلش ميگفت دست ميزد. خودش هم به زبان ميآورد که همه عمر با دلش زندگي کرده و در يکي از نامههايش به آيدا نوشته است: «همۀ عمر عاشق بودهام». احمد شاملو کارگاهي فعّال در همه حوزههاي نوشتن بود؛ از شاعري و روزنامه نگاري تا ترجمه و تأليف و تحقيق. او به گفته خودش با «نزديک به 170 جلد کتاب چاپ شده و چاپ نشده که پارهاي از آنها تا 18 بار تجديد چاپ شده است» در ادبيات ايران جايگاهي منحصر به فرد دارد. هنوز هم «شازده کوچولو» با ترجمه شاملو از پرفروشترين کتابهاي ترجمه است. او مبدع شعر سپيد هم هست؛ شعري که «هواي تازه»اي بود براي شعر نو فارسي و از دل تاريخ بيهقي، متني از قرن پنجم هجري بيرون آمد. عبدا... کوثري، مترجم برجسته ميگويد شاملو به خواندن تاريخ بيهقي به شدّت اصرار داشت و به همه توصيه ميکرد و ميگفت اين متن، شعر منثور است. احمد شاملو در دهه 60 به عنوان نامزد احتمالي نوبل ادبيات معرفي شد. آيدا سرکيسيان، همسرش در اين باره ميگويد: «عصر روز ششم اکتبر سال ۱۹۸۳ (مهر ۱۳۶۲) راديو فرانسه و بيبيسي نامزدهاي احتمالي نوبل ادبيات را نام بردند: شاملو، ويليام گلدينگ، گراهام گرين و چند نفر ديگر. خودش به دوستاني که ميگفتند تو برندۀ نوبل ميشوي ميگفت مرا سر کار نگذاريد. به من نوبل نميدهند و تازه الان ديگر شأن فرهنگي نوبل پايين آمده و نوبل تبديل شده به يک جايزۀ سياسي. اگر هم از دستشان در برود و جايزه را به من بدهند، در سخنراني نوبل همۀ حرفهايم را ميزنم. نوبل که به گلدينگ اهدا شد، با شوخي گفت گرين شايستهتر بود. گلدينگ آدم بيطرفي بود. به کسي که عقايد مشخصي داشته باشد نوبل نميدهند. آن سال هم که سارتر انتخاب شد (۱۹۶۴) از دستشان در رفته بود»!
منابع:دفترچه خاطرات و فراموشي، محمّد قائد
بام بلند همچراغي(با آيدا درباره احمد شاملو)، سعيد پورعظيمي
بازار