نحوه ارتباطات میان زنان و مردان در عصر صفوی چگونه بود؟
خبرگزاري کتاب ايران/ کتاب «جنسيت و قدرت در ديوارنگارههاي صفوي» تاليف حکيمه طاهر به مطالعه منابع تصويري دوره صفويه با روش تحليل گفتمان فوکويي بر مبناي ساختگرايي اجتماعي پرداخته است. درواقع حکيمه طاهر در سه فصل و با استناد به اسناد تاريخي مربوط به جنسيت در عصر صفوي و اسناد تاريخي مربوط به نگارگري در عهد صفوي و همچنين نگاهي به نگارههاي کاخها مفهوم قدرت و جنسيت در اين دوره تاريخي را واکاوي کرده است. واقعيت اين است که در هر دورهاي از تاريخ در جوامع مختلف بشري، انسانها با اعتقادات، ايدئولوژيها و فرهنگهاي متفاوتي زندگي کردهاند. اعتقادات، معيارها و هنجارهاي اخلاقي در هر جامعه و دورهاي با جوامع و دورههاي ديگر متفاوت است و ميتوان گفت اين هنجارها برساختههايي اجتماعياند که بهصورت حقايق اجتماعي در هر عصري شناخته ميشوند. البته برساخته بودن امر اجتماعي به اين معنا نيست که واقعي نيست بلکه جهان اجتماعي برساخته شده شرايطي را فراهم ميآورد که امکان کنش را ميسر ميکند و تأثيراتي بهسختي جهان مادي از خود به جاي ميگذارد. دوران پادشاهي سلسله صفويه نيز، دوران مهي از تاريخ ايران محسوب ميشود که پس از قرنها، حکومتي واحد و مستقل بر پايه دين در ايران بنيانگذاري شد و اين سلسله با تکيه بر دو بنياد ملي و مذهبي، ايران را به کشوري مستقل تبديل کرد؛ دو اصلي که ايران امروز نيز ميراثدار آن است و همين مسئله يکي از مهمترين دلايل اهميت بررسي اين دوره است. پژوهشهايي که در رابطه با هنر نگارگري عصر صفويه صورت گرفته، بيشتر به مضامين نگارگري در آن دوره و نگارگران مطرح آن زمان پرداختهاند و در خصوص زمينههاي اجتماعي و به طور مشخص فرهنگ جنسي آن دوره توجه بسيار کمي صورت گرفته است. کتاب حاضر را ميتوان گامي کوچک در راستاي انجام پژوهشهاي نو در عرصه هنرهاي تصويري ايران دانست. منابع تصويري مورد استفاده در اين کتاب، نگارههايي هستند که در خلال سالهاي ۱۰۵۷ ـ ۱۰۰۶ هجري قمري در دوره شاهان صفوي بر ديوار کاخهاي چهلستون و عاليقاپوي اصفهان نقش بستهاند و چون ويژگي مهم اين نگارهها نمايش مسائل جنسي و روابط زن و مرد هستند، به عنوان منبعي براي پژوهش در زمينه گفتمان جنسيتي آن دوران در نظر گرفته شدهاند؛ زيرا واقعيتهاي اجتماعي يکي از بخشهاي بنيادي و حياتي هر اثر هنري است و تاثيري مستقيم بر آثار هنري هر دوران دارد؛ چنانکه در ديوارنگارههاي کاخهاي اصفهان در دوره صفوي نيز ساختار قدرت و جنسيت در نگارهها نمود يافته است. در همين راستا تلاش شده بهطور مشخص به چگونگي نمود ساختار قدرت و جنسيت در دوره صفوي در آثار نگارگري کاخها پرداخته شود تا به شناخت بهتري از گفتمان مسلط جنسيتي در آن دوره دست پيدا کنيم و چگونگي تأثيرپذيري نقاشان و آثار آنان از واقعيتهاي اجتماعي آن دوره مورد بررسي قرار گيرد. مولف در مورد نگارههايي که براي بررسي موردي در اين کتاب مدنظر قرارگرفتهاند نيز توضيح ميدهد: «اين نگارهها، نگارههاي ديوارهاي کاخچهلستون و عاليقاپوي اصفهان است که در خلال سالهاي ۱۰۵۷ ـ ۱۰۰۶ هجري قمري در دوره شاهان صفوي نقاشي شدهاند. اين دوره زماني داراي ويژگيهاي منحصربه فردي است که آن را براي چنين پژوهشي مناسب ميسازد. اول اينکه در اين دوره ارتباطات ايران با کشورهاي اروپايي به ايران بود و حاصل اين سفرها، نوشتهشدن تعداد زيادي سفرنامهها مربوط به اوضاع اجتماعي، فرهنگي و زندگي مردم در آن دوره است. يکي از مهمترين مسائلي که در اين سفرنامهها بدان پرداخته شده است، مسائل مربوط به فرهنگ جنسي و نحوه ارتباطات ميان زنان و مردان در آن روزگار است. از طرفي ديگر، هنرهاي تصويري و از جمله نقاشي ديواري در اين دوران بسيار رونق گرفت. نقاشيهاي تصوير شده در اين دوران در شهر اصفهان را تحت لواي يک مکتب هنري به عنوان مکتب اصفهان شناسايي ميکنند که از ويژگيهاي منحصربهفرد اين مکتب ميتوان به اين موارد اشاره کرد: يکي اينکه نگارگران اين مکتب در نقاشيهاي خود طالب آزادي عمل بيشتري نسبت به مکاتب قبلي شدند و موضوع نقاشيها ديگر روايت کتابها نبود بلکه تصويرسازي زندگي مردم جامعه و درباريان بود. ديگر اينکه از مهمترين موضوعات اين نقاشيها ميتوان به نمايش روابط ميان زنان و مردان جوان اشاره کرد؛ در اين نگارهها نهتنها تلاشي براي پنهان کردن جنبههاي جنسي نميشود بلکه برعکس تلاش بر بيشتر کردن جلوههاي جنسي ميشد. اين مسائل، ديوارنگارههاي دوره صفوي در اصفهان را به همراه نوشتههاي سفرنامهنويسان در اين زمينه، به منابع مناسبي براي مطالعات جنسيتي در آن دوران تبديل کرده است که در اين تأليف با رويکرد تحليل گفتمان جنسيت به آن پرداخته شده است.» در مورد روش استفادهشدن براي تحليل نگارهها در پژوهش نيز آمده است: «اين نگارهها در حوزه هنرهاي اسلامي قرار ميگيرند و براي بررسي هنر اسلامي نيز روشهاي گوناگوني وجود دارند اما استفاده از روشهاي متفاوت، نتايج بسيار متفاوتي را نيز به همراه ميآورند مثلاً شيوهاي به فهم و تفسير عرفاني از هنر اسلامي و شيوهاي به تفسير غيرعرفاني از هنر اسلامي منتهي ميشود. با توجه به اينکه روش استفادهشده در اين پژوهش، روش تاريخي است، اين شيوه بر اين فهم از جهان تکيه دارد که همه پديدههاي اجتماعي و فرهنگي بهصورت تاريخي تعين يافته و به عصر خود و مجموعه عناصر اجتماعي و فرهنگي زمان خويش وابسته است. در اين شيوه ذهنيت محقق اين است که يک پديده همچون اثر هنري و حتي علائق و سليقههاي هنرمند يا صور خيال او تحت تأثير زمينههاي خاص دوران به وجود آمده است، به گونهاي که بستر تاريخي تعيين کننده هويت اثر هنري است.» کتاب «جنسيت و قدرت در ديوارنگارههاي صفوي» تاليف حکيمه طاهر در ۱۵۳ صفحه و شمارگان ۱۰۰۰ نسخه از سوي انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است.