برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

مخاطب ایرانی به دلیل انتخاب‌های سلیقه‌ای از خیلی از آثار محروم است

منبع
خبرگزاري کتاب ايران
بروزرسانی
خبرگزاري کتاب ايران/ مژده دقيقي را با ترجمه آثار شرلوک هولمز، آليس‌ مونرو و البته سال‌هاي اخير با مجموعه داستان‌هاي‌کوتاه مي‌شناسيم. انتخاب داستان مژده دقيقي و رواني ترجمه‌هايش براي خواننده فارسي‌زبان آشناست. «روايت بازگشت» با ترجمه او اواخر سال گذشته منتشر شده و يک زندگي‌نامه خودنوشت از نويسنده (هشام مطر) است که در ابتداي حکومت قذافي از ليبي خارج شده و به دنبال پدرش گشته است. با مژده دقيقي گفت‌وگويي درباره اين کتاب و ديگر کارهايش انجام داده‌ايم که در ادامه مي‌خوانيد: خانم دقيقي ابتدا مي‌خواستم درباره پيشينه فعاليت خودتان و همکاري در زمينه ويراستاري و ترجمه بفرماييد؟ من کارم را در انتشارات نيلوفر با ويرايش شروع کردم. فکر مي‌کنم سال 76 يا 77 بود که آقاي ابوالحسن نجفي مرا براي ويرايش و آماده‌سازي تاريخ نقد جديد به انتشارات نيلوفر معرفي کرد. اين آغاز همکاري من با اين انتشارات بود. آن موقع دو جلد از اين مجموعه منتشر شده بود و من از جلد سوم تا هشتم، بيشتر از ده سال، البته با وقفه‌هايي، با زنده‌ياد دکتر ارباب‌شيراني در اين مجموعه همکاري کردم. علاوه بر آن، کتاب‌هاي زيادي را براي انتشارات نيلوفر ويرايش کردم که الان همه آنها در خاطرم نيست. به تدريج ترجمه‌هايم را هم در نيلوفر منتشر کردم. اولين کتابي که با ترجمۀ من در اين انتشارات منتشر شد مجموعه‌داستاني بود با عنوان اينجا همۀ آدم‌ها اين‌جور‌‌ي‌ا‌ند. سال‌هاي اخير در ايران سال‌هاي درخشان داستان کوتاه ترجمه بوده و مخاطب حرفه‌اي ادبيات داستاني استقبال خوبي از مجموعه داستان‌هاي کوتاهي که به انتخاب و ترجمه مژده دقيقي چاپ شده است. روند انتخاب داستان تا ترجمه و چاپ مجموعه براي شما چطور است؟ داستان کوتاه امروز خواننده خاصي دارد که معمولا تجربه‌هاي نو و نوآوري در روايت را مي‌پسندد. من در انتخاب و ترجمه داستان‌هاي کوتاه همين مخاطب خاص را در نظر داشته‌ام و فکر مي‌کنم توانسته‌‌ام نظر گروهي از اين قبيل خوانندگان را به اين داستان‌ها جلب کنم. اينجا همۀ آدم‌ها اين‌جوري‌اند، که اولين ترجمه من در نيلوفر است، مجموعه‌اي است از داستان‌هاي معاصر از نويسندگان مختلف. داستان‌هايي در سبک‌هاي متفاوت از نويسندگاني گاه ناشناخته در ايران و حتي در جهان. استقبال داستان‌خوان‌هاي ايراني از اين مجموعه باعث شد هم من و هم ناشر دلگرم شويم و اين کار ادامه پيدا کند. تا جايي که امروز پنج مجموعه ديگر کم‌وبيش به همين سياق منتشر شده که آخرينش کيک عروسي است. من اين داستان‌ها را از مجموعه‌داستان‌هاي برگزيده و مجلات انتخاب مي‌کنم. روند انتخاب خيلي طولاني است و معمولا بايد خيلي جست‌وجو کنم. در درجه اول بايد از داستان خوشم بيايد و احساس کنم از نظر مضمون و محتوا و فرم روايت داستان شاخصي است. بعد هم يک سري محدوديت انتشار در ايران هست که ناگزير بايد رعايت کرد و دست مترجم را در انتخاب مي‌بندد. آقاي حسين کريمي، مدير انتشارات نيلوفر، از اولين کتاب اين مجموعه دست من را در انتشار آنها باز گذاشتند. هيچ محدوديتي در انتخاب داستان‌ها نداشتم و در مراحل مختلف انتشار هم تا به آخر نظارت مي‌کردم. شايد انتشار مجموعه اول هم براي من و هم براي ايشان دغدغه‌هايي به همراه داشت، ولي استقبال از اين مجموعه باعث شد مجموعه‌هاي بعدي را با اطمينان خاطر بيشتري منتشر کنيم. داستان‌هاي زيادي از زبان‌هاي ديگر به فارسي ترجمه مي‌شود ولي اين فرآيند انگار يکطرفه است. چرا ترجمه داستان از فارسي به انگليسي تقريبا انجام نمي‌شود؟ اتفاقا داستان‌هاي کوتاه ايراني به نسبت بيشتر از رمان‌ها به انگليسي و زبان‌هاي ديگر برگردانده شده‌اند و تک‌وتوک مجموعه‌داستان‌هايي، به‌ويژه از زنان نويسنده، ترجمه و منتشر شده است. فراموش نکنيم که در دنياي نشر آمريکا و اروپا بازار حرف اول را مي‌زند. البته ناشران آنها هم، مثل همه‌جاي دنيا، بيشتر دنبال رمان هستند که به‌مراتب بيشتر خواننده دارد. داستان و رمان ايراني در مقايسه با ادبيات اروپا و امريکا هنوز خيلي جوان است و به همان نسبت هم بايد از آن انتظار داشت. اگر داستان و رمان ما حرفي براي خواننده غربي داشته باشد، مطمئن باشيد که ناشران به سراغش مي‌آيند. بسياري از داستان‌ها و رمان‌هاي ايراني به دلايل مختلف تن به ترجمه نمي‌دهند؛ مثلا ممکن است آن‌قدر عناصر بومي در آنها زياد باشد که ترجمه‌شان امکان‌پذير نباشد، يا داستان‌هايي که بازي‌هاي زباني در آنها خيلي زياد است در ترجمه چنگي به دل نمي‌زنند. شرط جذابيت داستان يا رمان براي چنين بازاري اين است که با ملاک‌هاي نشر در همان جوامع منطبق باشد. آيا ترجمه داستان‌هاي خوب خارجي در جريان داستان‌نويسي نسل جوان ايران تاثيري هم داشته؟ چه مثبت و چه منفي؟ پاسخ سوال شما احتياج به ارزيابي دقيق و کار پژوهشي دارد که از حوصله و توان من بيرون است. بي‌ترديد ترجمه دريچه ما به فرهنگ‌هاي ديگر بوده و به‌ويژه در ادبيات داستاني از آثار ترجمه‌شده خيلي تأثير پذيرفته‌ايم. ولي اين را هم بايد در نظر گرفت که برنامه‌ريزي در نشر ما چندان جايي ندارد و معرفي آثار داستاني از فرهنگ‌هاي ديگر اغلب تحت تأثير عواملي مثل پسند و انتخاب مترجم يا ناشر، شهرت اثر و نويسنده، پرفروش بودن، و محدوديت‌هاي انتشار در ايران است. چه بسا مخاطب ايراني به همين دلايل از خواندن برخي آثار مهم محروم بماند. گاهي يک سبک روايت، به دليل انتخاب و تأکيد مترجم، بيش از حد اهميت پيدا مي‌کند يا برعکس برخي شيوه‌هاي مهم روايي مغفول مي‌ماند. به بيان ديگر، در ايران ارائه داستان و رمان از زبان‌هاي ديگر غالبا روال متوازن و انديشيده‌اي ندارد؛ جسته‌گريخته است و از اين نظر ممکن است سوءتفاهم‌هايي به دنبال داشته باشد. مجموعه‌داستان فرار از آليس مونرو يکي از کارهاي پرفروش است. کمي درباره اين کتاب براي ما بگوييد. چه شد که آليس مونرو را انتخاب کرديد؟ ‌همان‌طور که احتمالا مي‌دانيد، مونرو داستان کوتاه‌نويس است. من، پيش از ترجمه مجموعه فرار، چند داستان کوتاه از او ترجمه کرده بودم و سبک کارش را خيلي دوست داشتم. آليس مونرو يکي از نويسنده‌هاي محبوب من است. نگاه ظريف و موشکافش به آدم‌ها و روابطشان و لايه‌هاي پنهان داستان‌هايش به نظرم از نقاط قوت کار اوست. وقتي مجموعه فرار به انگليسي منتشر شد، تصميم گرفتم آن را به طور کامل ترجمه کنم تا بيشتر و بهتر به فارسي‌زبان‌‌ها معرفي شود. اين مربوط مي‌شود به خيلي قبل از آنکه جايزه نوبل ادبيات را بگيرد. خوشبختانه داستان‌هاي آليس مونرو امروز در ميان کتابخوان‌هاي ايراني جاي خودش را باز کرده است. روايت بازگشت هم در ميان مخاطبان ايراني بسيار خوب شناخته ‌شد. آيا زندگي‌نامه‌هاي خودنوشت اين خاصيت را دارند؟ يا زندگي هشام مطر براي خوانندگان ايراني جالب بوده؟ هر دو. اصولا زندگي‌نامه خودنوشت فرم خيلي جذابي است و در همه‌جاي دنيا طرفدار دارد. هشام مطر رمان‌نويس چيره‌دستي است؛ شايد به همين دليل روايت بازگشت به لحاظ ساختار و سبک روايت و زبان به رمان پهلو مي‌زند. در بسياري از زندگي‌نامه‌ها نويسنده از چنين مهارت‌هايي برخوردار نيست و، بيشتر از ساخت و پرداختِ زندگي‌نامه، اين مضمون است که خواننده را به دنبال خود مي‌کشد. ولي در روايت بازگشت همۀ اينها با هم وجود دارد. اين کتاب هم مثل رمان تعليق و کشش دارد و هم مضمونش بسيار جذاب و دغدغه خيلي‌هاست. آنچه در حکومت خودکامه قذافي در ليبي رخ داد بخش مهمي از تاريخ معاصر منطقه و جهان است. در مجموعه‌داستان کيک عروسي داستان‌هايي مي‌خوانيم که با داستان‌هاي قبلي که ترجمه‌ کرديد تفاوت ساختاري و فرمي و گاه مضموني دارند. اين داستان‌ها را از کدام منابع انتخاب کرده‌ايد؟ کيک عروسي، مثل چهار مجموعه‌ داستان برگزيده ديگري که به اين سياق در نيلوفر منتشر کرده‌ام، مجموعه‌اي از داستان‌هاي معاصر است. ملاک انتخاب داستان براي اين مجموعه‌ها صرفا کيفيت داستان است با هر فرم و سبک و ساختاري که داشته باشد. براي همين هم در اين مجموعه‌ها با داستان‌هاي متنوعي براي مخاطباني با سليقه‌هاي متفاوت مواجهيم. من اين داستان‌ها را از منابع مختلفي انتخاب مي‌کنم، از مطبوعات گرفته تا مجموعه‌داستان‌ها و جُنگ‌ها. نوآوري نويسنده در سبک و ساختار و مضمون و محتوا و حتي زبان داستان برايم خيلي مهم است. سعي مي‌کنم داستان‌هايي را انتخاب کنم که حرف تازه‌اي داشته باشند. کتاب بعدي که در دست داريد داستان است يا رمان؟ مشغول ترجمه مجموعه ششم از داستان‌هاي برگزيده معاصر هستم. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد