ابراهیم حسنبیگی: خرافه را به نام دین به مردم میدهند
ايسنا/ ابراهيم حسنبيگي با انتقاد از نويسندههايي که هر چيز خرافهاي را به نام دين به مردم قالب ميکنند، ميگويد: خرافات همواره همراه دين بوده است و در ايام محرم برخي مداحان و علما براي تأثيرگذاري حرفشان هرچيز بياساس و بيپايهاي را به نام امام حسين (ع) و کربلا به خورد مردم ميدهند. اين نويسنده درباره ادبيات ديني و کتابسازي در اين حوزه اظهار کرد: مسائل ديني پيش از اينکه ما وارد عصر مدرن شويم عموما از طريق خانوادهها، روحانيون و مساجد و با ابزارهاي خيلي محدود و سنتي منتقل ميشد، اما در دنياي کنوني راههاي فراواني براي تبليغ و آموزش آموزههاي ديني براي بچهها وجود دارد، مانند تلويزيون، تئاتر، سينما و کتاب. در بخش کتاب علاوه بر کتابهاي ديني که اهل فن مينويسند، يکي از راههاي موثر تبيين مسائل ديني از طريق داستان و رمان براي بچهها است. او افزود: پيش از انقلاب به نوشتن داستان و رمان ديني کمتر توجه ميشد و نويسندههاي کمي بودند که سعي داشتند در داستانهايشان به اين موضوع توجه داشته باشند. اما بعد از انقلاب اين موضوع مورد توجه قرار گرفت و ناشران زيادي هم تمايل داشتند تا کارهاي تخصصي براي کودکان منتشر کنند. تعدادي از نويسندهها هم سعي کردند مسائل و مفاهيم ديني را در داستانهايشان بياورند. حسنبيگي در ادامه گفت: متأسفانه بخش قابل توجهي از انتقال مفاهيم ديني به صورت مستقيمگويي است؛ فرض کنيد نويسنده واقعه کربلا را عينا به زبان ساده براي کودکان در کتابش ميآورد؛ اتفاقي که در همه منابع آمده و صدا و سيما نيز هر سال آن را تکرار ميکنند. شايد اين موضوع در جاي خود با ظرافت انجام بشود و مورد قبول باشد، اما چيزي که اهميت اين کار را بيشتر ميکند، در قالب داستان و غيرمستقيم بيان کردن آن است. اکثر کتابهاي ديني ما به زندگي پيامبران، ائمه (ع) و رويدادهاي ديگر برميگردد و در حوزه شعر، داستان و رمان کمبود کتاب داريم و نويسندهها کمتر تلاش کردهاند تا اين مفاهيم را در قالب شعر و داستان بيان کنند، بخصوص در حوزه کودک. او خود نويسندهها و حاکميت را عامل کمتوجهي به اين حوزه دانست و خاطرنشان کرد: حاکميت در حوزه فرهنگ متولي فرهنگسازي و ترويج دين است. حاکميت مساجد را تجهيز ميکند، تعداد آنها را افزايش ميدهد و روحانيت را تربيت ميکند تا به تبليغ آموزههاي ديني بپردازند، همه اينها در جايگاه خود لازم است اما حاکميت در حوزه ترويج داستانهاي ديني و تبليغ آنها کاري نکرده، همچنين از نويسندهها نيز حمايتي ندارد. شايد يکي از دلايل کمتوجهي نويسندهها اين است که از آنها حمايتي نميشود. حاکميت ميتواند اين کتابهاي ديني را با قيمت پايين و کيفيت بالا در دسترس همگان قرار دهد و وقتي اين کارها صورت نميگيرد نميتوان انتظار داشت کتابهاي ديني با کيفيت بالا و به سهولت در اختيار مخاطبان قرار بگيرد. عنصر تبليغ هم که عنصر مهمي است و در دست حاکميت است در اين بخش فعال نيست. نويسنده رمان «محمد(ص)» و «قديس» درباره آسيبهايي که متوجه ادبيات ديني است مانند وارد شدن خرافات به اين حوزه، بيان کرد: خرافه موضوعي است که در طول تاريخ همراه دين بوده است، عدهاي ناخواسته براي تأثيرگذاري حرف خود يا تأثيرگذاري موضوع مدنظرشان مانند عاشورا يکسري اضافات به واقعيتهاي تاريخي داشتهاند. اين اتفاق در طول تاريخ افتاده است، بخصوص در عصر صفويه ما شاهد نفوذ فراوان خرافه در واقعه کربلا بودهايم. البته برخي از علما مانند مطهري و شريعتي به آن پرداخته و خواستهاند در نوشتههايشان اين بدعتها را کنار بگذارند. حسنبيگي در ادامه اظهار کرد: ادبيات هم ميتواند از اين خرافهها تأثير بگيرد، بخصوص نويسندههايي که فکر عميقي ندارند و نخواستهاند سره از ناسره را جدا کنند و هرچيزي را که بين عامه بوده و در کتابهاي غيرعلمي وجود داشته در داستانهايشان آورده و ترويج دادهاند. به نظرم اين به عهده نويسنده است که وقتي ميخواهد کاري را انجام بدهد نسبت به موضوع آگاهي و بينش داشته باشد و مطالب اصيل، نو و چيزهايي را که کمتر گفته شده در داستانهاي خود مطرح کند نه مسائلي را که مکررا گفته شده و چه بسا آنها آميخته به خرافات هم باشند. نقش نويسنده در اين امر مهم است. از طرف ديگر حاکميت ميتواند با مميزي کاري کند تا هر چيز خرافهاي را به نام دين به مردم قالب نکنند، اما مميزي در اين بخش فعال نيست زيرا در فرهنگ عمومي و دينيمان خرافهها بسيار تکرار شدهاند. او خاطرنشان کرد: در ايام محرم بخشي از علما و مداحان براي اينکه صحبت خود را تأثيرگذار کنند و به اصطلاح اشک مردم را دربياورند، حاضرند هرچيز بياساس و بيپايهاي را به نام کربلا و امام حسين (ع) به خورد ملت بدهند. در اين ۴۰ سال انتظار ميرفت پالايشي در اين حوزه صورت بگيرد اما عليرغم اينکه ۴۰ سال پيش مطهري، شريعتي و برخي از علما در آثار خود به اينها پرداخته و آنها را نقد کردهاند هنوز اتفاق خاصي نيفتاده و هنوز عدهاي اينها را تکرار ميکنند. بدتر اينکه برخي نويسندهها هم بخواهند از اينها استفاده کنند. اين نويسنده همچنين درباره کتابسازي در اين زمينه اظهار کرد: کتابسازي امري طبيعي است و نميشود از حاکميت انتظار داشت با قوه قهريه مميزي کند و جلو کتابسازيها را بگيرد. کتابسازي سوءاستفاده ناشر و نويسنده از موضوع مورد اقبال عامه مردم است و بهزور نميشود جلو آن ر ا گرفت. اما با توليد آثار خوب بايد کاري کرد که مردم و مخاطب سراغ آنها نروند. به نظرم زماني که اين افراد عرصه را خالي ببينند شروع به کتابسازي ميکنند. نکتهاي که در زمينه کتابسازي وجود دارد اين است که حاکميت ميتواند اين کتابهاي تکراري را تبليغ نکند و مروج اين آثار نباشد.