راه و رسم چاپ کتاب در نوجوانی
خراسان/ نوجواني 12 ساله هستم. به نوشتن داستانهاي تخيلي علاقه زيادي دارم. به تازگي درحال نوشتن داستاني چندجلدي و ادامهدار هستم و اگر خدا بخواهد، ميخواهم بهزودي آن را چاپ کنم. تجربهاي در اين زمينه ندارم، ميخواهم به من کمک کنيد و بگوييد چگونه ميتوانم داستانم را به چاپ برسانم و آيا اصلا در اين سن اين کار ممکن است يا نه؟ سلام دوست عزيز! باعث خوشحالي است که اهداف به اين خوبي داري و درصدد رسيدن به آنها هستي. اين تلاش و هدفگذاري خوب را به شما تبريک ميگويم و اميدوارم بهزودي شاهد موفقيتهاي شما باشيم اما در پاسخ به سوالتان بايد بگويم: بازار نشر از ساختار عرضه و تقاضا پيروي ميکند. يعني عرضه متناسب با تقاضاي مخاطبان است. متاسفانه به تازگي بهدليل مشکلات اقتصادي کشور و بهخصوص گراني زياد کاغذ و به تبع آن کتاب، تقاضا کم شدهاست و افرادي شانس انتشارکتاب را دارند که براي مخاطبان شناخته شدهباشند تا ناشر خطر سرمايهگذاري روي اثر آنها را بپذيرد. يعني شما بايد کتابتان را به ناشر بدهيد و او درازاي دادن حقالتحرير به شما، تمام امتياز يا بخشي از آن را براي يک يا چندچاپ بخرد که در شرايط فعلي دور از ذهن است. طبيعتاً يک اثر را بايد با محتواي خوب و جذاب خودش مقايسه کنند نه نام خالق آن اما واقعيت امروز بازار نشر ما چيز ديگري است و ورود به آن راحت نيست. يک حالت ديگر براي چاپ کتاب، همکاري با ناشراني است که بهصورت مشارکتي روي چاپ سرمايهگذاري ميکنند. اين گروه نسبت به گروه اول که در بخش قبل توضيح دادهشد، اعتبار کمتري دارند و مخاطبان هم کمتر آنها را ميشناسند. يک ناشر خوب در ديدهشدن و فروش کتاب نقش مهمي دارد. در اين حالت شما بخشي يا همه هزينه چاپ را ميپردازيد و ناشر کتاب را چاپ و توزيع ميکند. در مواردي ناشر حتي کتاب را توزيع هم نميکند و فقط از امتياز اجازه نشرش استفاده ميکند تا شما کتاب را چاپ کنيد و بعد همه نسخهها را در اختيار شما قرار ميدهد که بفروشيد. در چنين حالتي امکان ديدهشدن کتاب خيلي کم است و از آن مهمتر تمام سرمايهگذاري به عهده خود شماست. کاش درباره محتوا و مخاطب هدف کتابتان توضيح دقيقتري ميداديد تا شما را کاملتر راهنمايي مي کردم. متناسب با آنچه گفتيد و در ادامه بخش اول پاسخها، به اين نکته توجه داشتهباشيد که مخاطب نوجواني که به دنبال داستانهاي تخيلي است، آثار ديداري و نوشتاري خوبي را در دسترس دارد که رقابت با آنها دشوار است. گمنام يا مشهور بودن يک نويسنده دليل قطعي براي موفقيت يا موفق نشدن آثارش نيست اما اگر مي خواهيد نويسنده موفقي باشيد، بايد تصوير دقيقي از مزيتهاي نسبي قلم، ذهن و خلاقيتهاي خود در نويسندگي داشتهباشيد. چرا بايد مخاطب، داستان شما را انتخاب کند؟ اثر شما چه برتري نسبت به آثار مشابه داخلي و خارجي دارد؟ مخاطب شما چه ويژگيهايي دارد و از چه چيزهايي لذت ميبرد؟ جذب چه محتوايي ميشود؟ آيا صرف نوشتن يک داستان خوب، براي موفقيت کتاب کافي است؟ فراموش نکنيد که «جيکيرولينگ»، نويسنده معروفترين کتاب دنياي نوجوانان يعني هريپاتر تا قبل از نوشتن اين کتاب گمنام بوده اما با سالها مطالعه و تلاش، جهاني را خلق کرده است که هنوز هم براي خيليها تازگي دارد. شايد در 12سالگي هم بتوان نويسنده موفقي بود اما اگر در گام اول موفق نباشيد ممکن است از ادامه مسير دلسرد شويد. پس بهتر است براي تضمين بهتر موفقيتتان زياد مطالعه کنيد. عجله نداشتهباشيد. از نوشتن در نشريات دانشآموزي و صفحات ويژه نسل خودتان مثل همين «جوانه» شروع کنيد تا با مشکلات اين کار و بازخوردهاي مخاطب آشنا شويد. فراموش نکنيد شما فرصتهاي زيادي داريد که سرمايه بزرگ تان براي موفقيت خواهد بود اما اگر از طريق برخي ناشران که دربرابر دريافت پول کتاب چاپ ميکنند، وارد اين فضا بشويد هيچوقت فرصت نخواهيدداشت که از مسير درست ديدهشويد. ناشران حرفهاي، نقد دقيقي روي آثار دارند و اين امکان را براي شما فراهم ميکنند که با نقاط ضعف کارتان آشنا شويد و ناشراني که پولي کتاب چاپ ميکنند، لزوما تخصص و تعهد کافي براي اصلاح کار را ندارند. اميدوارم با تلاش زياد، رفتن به کلاسهاي داستاننويسي و تمرين نوشتن، آنقدر پيشرفت کنيد که خود ناشران براي چاپ کتاب به شما پيشنهاد دهند.