سفرهای کاغذی روی بورس؛ گپ و گفت با منصور ضابطیان
خراسان/ ايرانيها از گذشته هاي دور عاشق سفرنامه بودند؛ سفرنامه ابن بطوطه و گلستان سعدي و سفرنامه ناصر خسرو هم نشانياش. سفرنامهها در گذر زمان تغييرات زيادي داشتهاند و با شکلهاي متنوعي راهي کتاب فروشيها شدهاند. منصور ضابطيان، نويسنده و مجري تلويزيون جزو آن دسته از سفرنامهنويسهاست که پيچيده نمينويسد و از قضا مردم به همين دليل کتابهاي سفرنامه او را دنبال ميکنند. او به تازگي به شهرهاي مختلف ايتاليا سفر کرده تا با ديدن و شنيدن، سفرنامه جديدي از اشتراکات فرهنگ غذايي ايران و ايتاليا بنويسد و البته سفرنامه تازه منتشر شده «بيزمستان» را هم در قفسه کتاب فروشيها دارد. کتاب جديد او مجموعهاي از سفرنوشت و عکسهاي ضابطيان از سه کشور تاجيکستان، آذربايجان و گرجستان است که در سه فصل مختلف سال، يعني بهار، تابستان و پاييز انجام شده. اين هفتمين سفرنامه او بعد از «مارک و پولو»، «مارک دو پلو»، «برگ اضافي»، «سباستين»، «چاي نعنا» و «موآ» است. با منصور ضابطيان درباره چرايي ادامه سفرنامهنويسيهايش گفتوگو کرديم که در ادامه آن را ميخوانيد. نميدانم مقصد بعدي سفرنامهام کجاست! منصور ضابطيان بعد از بي زمستان يک سفرنامه جديد در راه دارد و سفرنامه ايتاليا، هشتمين کتاب اوست که به سفر گره خورده. او علت تداوم سفرنامهنويسي را استقبال مردم ميداند و ميگويد:« سفرنامه ايتاليا، هشتمين سفرنامهام ميشود. پس حتما قدم گذاشتن در اين راه برايم جدي بوده که ادامهدار شده است. به هر حال اين گونه اي است که مردم از آن استقبال ميکنند و خودم نيز به آن علاقه دارم. به همين دليل ادامه پيدا کرد. در واقع اين ادامه، نتيجه منطقي استقبال مردم است.» او مقصد را تعيينکننده مضمون سفرنامه ميخواند و ميافزايد:«تغيير در مضمون سفرنامه بستگي به مقصدي دارد که آدم به آن سفر ميکند. گاهي مانند سفر به ايتاليا مضمون مشترکي مانند فرهنگ غذايي بين دو کشور معيار قرار داده ميشود و گاهي تنها فرهنگ آن کشور. نميدانم مقصد بعديام کدام کشور است، مهم موضوعي است که به خاطرش به آن کشور خواهم رفت و خواننده با خواندن آن مرا قضاوت ميکند.»