چرا از هوشنگ ابتهاج اجازه نگرفتند؟!
ايسنا/ آلبوم جديد همايون شجريان، عليرضا قرباني و مهيار عليزاده علاوه بر اينکه به اشتباه شعري را به هوشنگ ابتهاج نسبت داده، اين پرسش را به وجود ميآورد که چرا قبل از انتشار آلبوم، اصلا با اين شاعر تماس و اجازهاي گرفته نشده است؟! واکنش يلدا ابتهاج - دختر هوشنگ ابتهاج (هـ. ا. سايه) - و اعلام اينکه شاعر قطعه «افسوس» از آلبوم جديد همايون شجريان و عليرضا قرباني با نام «افسانه چشمهايت» بهرغم آنچه در اين آلبوم آمده، «سايه» نيست، موضوع مهم ديگري را روشن ميکند و اين پرسش را به وجود ميآورد که مگر سازندگان اين آلبوم پيش از انتشار آن و براي کسب اجازه از شاعرِ شعري که به گفته آنها «سايه» است با او حتي تماسي نداشتهاند تا براي استفاده از شعر اجازه بگيرند، که اگر اين اتفاق ميافتاد همانجا متوجه ميشدند که شاعرِ شعر هوشنگ ابتهاج نيست. اشتباهي که بارها تکرار شده است يلدا ابتهاج - فرزند اين شاعر پيشکسوت - ميگويد: بارها در استفاده از اشعار سايه اين اشتباه تکرار شده است. سايه استفاده از اشعارش را آزاد گذاشته، زيرا معتقد است اگر بخواهند براي شعري اجازه بگيرند بايد براي خوانش شعر و استفاده مناسب ملودي براي شعر هم با او مشورت کنند، اما اين اتفاق رخ نميدهد؛ بنابراين ايشان استفاده از اشعارشان را آزاد گذاشتهاند. او ميافزايد: در جواب کساني که براي اجازه و استفاده از شعر پدرم با من تماس ميگيرند هميشه گفتهام توجه داشته باشند که شعر را از کتابهاي سايه بردارند و از شعرهايي که در اينترنت به نام پدرم موجود است استفاده نکنند و براي خوانش درست شعر به شعرخوانيهاي سايه مثلا در يوتيوب مراجعه کنند. يلدا ابتهاج همچنين ميگويد: در گذشته آقاي لطفي، عليزاده و مشکاتيان وقتي ميخواستند آهنگي بر شعر سايه بسازند معمولا ملودي ساختهشده را با او در ميان ميگذاشتند و بعد تمرين و اجرا ميکردند. او درباره اشتباهي که در آلبوم اخير مهيار عليزاده، همايون شجريان و عليرضا قرباني اتفاق افتاده است، بيان ميکند: با صحبتي که با آقاي عليزاده داشتيم ايشان هم متوجه اشتباه خود شده که از شعري استفاده کردهاند که به اشتباه در اينترنت بوده و با کتاب سايه تطبيق ندادهاند. البته قول دادهاند اين اطلاعات اصلاح خواهد شد. پيش از اين نيز همايون شجريان در استفاده از شعر «غريبانه» همين اشتباه را انجام داده بودند، که به اشتباه خواندهاند: در اين خانه غريبند. بگرديد، بگرديد، درين خانه بگرديد / درين خانه غريبيد، غريبانه بگرديد. *** در پي اين موضوع همچنين با محمدعلي بهمني و عبدالجبار کاکايي که هر دو شاعر و ترانهسرا هستند درباره استفاده از شعرهاي شاعران در موسيقي گفتوگو داشته ايم که در پي ميآيد. آنها به استفاده از نام شاعران مطرح براي فروش بيشتر و از سويي ناديده گرفتن شاعران و شأن آنها از سوي اهل موسيقي اشاره ميکنند. اين خودش ميتواند يک اتهام باشد محمدعلي بهمني - شاعر و ترانهسرا - درباره استفاده از شعري در آلبوم «افسانه چشمهايت» که به عنوان شعر ابتهاج معرفي شده اما دخترش ميگويد اين شعر از او نيست، اظهار ميکند: آقاي ابتهاج پولي نميگيرد که شعري را به کسي بدهد. خودش گفته است هرکسي ميخواهد شعرش را بخواند، بخواند، فقط معرفت اين را داشته باشد که پيش از انتشار، او آن را گوش بدهد. اين بزرگوار پولي نميگيرد. اينها شعري را برداشتهاند و حق هم داشتهاند و اگر اشتباه کردهاند، بايد اعتراض شود. شما که نميدانيد اين شعر براي کيست چرا نام او را گذاشتهايد؟ اين نامها باعث فروش بيشتر است و خودش ميتواند اتهامي باشد که شما ميخواستيد به خاطر نام شاعر، فروشتان بالا برود. ايشان شکايت نميکند و فقط ميگويد اين شعر براي من نيست. بهمني خاطرنشان ميکند: استفاده از شعرهاي شاعران بدون اجازه آنها توسط خوانندهها به کرات اتفاق ميافتد که ممکن است به خاطر فروش بيشتر باشد. آهنگساز بايد بداند بر روي شعر چه کسي آهنگ درست ميکند و شأن شاعر را رعايت کند. ناديده گرفتن شاعران عبدالجبار کاکايي - شاعر و ترانهسرا - نيز در اينباره ميگويد: نظام فکرياي که در توليد موسيقي در کشورمان فعال است، چه موسيقي پاپ و چه موسيقي سنتي، در اين سالها اهميتي براي کلام قائل نيست؛ اينکه گوينده کلام اصلا چه کسي است، غالبا هم اسم برده نميشود و اگر هم برده شود به ذهنشان خطور نميکند که بايد از صاحب کلام اجازه بگيرند. از همه اينها هم بگذريم تحقيق نميکنند که اصلا کلام براي اين شخص هست يا نه صرفا براي پر کردن ليبل آلبوم و به خاطر نام و آوازه شخصي شاعر از آن استفاده ميکنند. او با بيان اينکه اين نظام رايجي در عرصه موسيقي است و به اين آلبوم ربطي ندارد، اظهار ميکند: مدتي در وزارت ارشاد درگير اين ماجرا بودم و احساس کردم شرکتهاي توليد موسيقي بيشتر خوانندهمحور هستند و بعد از خواننده به آهنگساز فکر ميکنند و شاعر را در حد يکي از سازهايي که در کنار سازهاي ديگر قرار بگيرد ميدانند، و يا ميگويند اگر شاعر بود، بود و نبود هم که نبود. کاکايي متذکر ميشود: اين نگاه، نگاه بدي است زيرا با ۲۰۰ سال گذشته ما مغايرت دارد. به نظرم تصنيف توسط شاعران شخصيت گرفته است. اگر پيشينه خوبي از تصنيف داريم، به خاطر اين است که تصنيف در تملک شاعران قرار گرفته و آنها به تصنيف هويت دادهاند. قبل از آن، تصنيف دست عوام بود. حالا جاي تعجب است که چرا در توليدات موسيقي امروز به صاحب کلام توجهي نميکنند و کار مطالعاتي ادبي انجام نميشود و گاهي خواننده آنها را غلط ميخواند. به نظر ميآيد شرکتهاي موسيقي به مشاور ادبي نياز دارند، کسي که درستخواني شعر را به خواننده تعليم بدهد و بعد سر صحنه ضبط صدا باشد و نکات مربوط به شعر را يادآوري کند. همه اينها لازم است اما انجام نميشود و فقط شعر را ميخوانند. اين شاعر همچنين خاطرنشان ميکند: خوانندهها شعري را ميخوانند و برايشان مهم نيست براي شاعر هست يا نه؛ مهم نام ابتهاج است که نام پرآوازهاي براي فروش است. اين کوتاهي اتفاق افتاده؛ البته از عليرضا قرباني و همايون شجريان کمي بعيد است. شايد عوامل کار و توليدکنندگان در اين ماجرا مقصر باشند.