برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

یک کتاب خوب/ امید کیلویی چند؟!

منبع
روزياتو
بروزرسانی
یک کتاب خوب/ امید کیلویی چند؟!
روزياتو/ هر چيزي اندازه دارد و آستانه تحمل افراد نيز مختلف است. ميليونرهاي بازار بورس، معمولا بيش از آنکه پول و اطلاعات داشته باشند، صبر و اميد داشته اند و اين را اسطوره وال استريت (وارن بافت) به خيلي ها آموخت. اميد، نگاه اميدوارانه و شفاف انديشي و هنر شفاف زيستن و شاد زندگي کردن، مهارت مي‌خواهد و هر مهارتي، آموختني است و ارث پدر براي فرزند محسوب نمي شود. اميد، همه چيز آدمي است. آدمي، فقط انديشه است و مابقي،‌ خود استخوان و ريشه اي . . . فکر را بايد ساخت و درست فکر کرد. فکر کردن،‌ سخت ترين کار در عالم بشريت است. هيچ کاري،‌ سخت تر از فکر کردن نيست. اگر جرثقيلي براي بلند کردن چند تن فولاد ظرف چند ثانيه اقدام مي‌کند، محصول کار و فکر و تلاش هزاران مهندس و متخصص است که مسير خوب فکر کردن را در طراحي و توليد جرثقيل، هموار کردند و امروزه، براي بلند کردن اجسامي که روزگاري براي انسان هاي قرون پيشين، رويايي دست نيافتني بود، با فشردن چند دکمه ساده، پولاد سخت، جابجا مي شود. اميد، يعني پذيرش آينده. يعني قبول کردن اين که تفکر آدمي، روزگار بهتري را مي‌تواند براي خود و ديگران خلق کند. ارنست بلوخ، فيلسوف آلماني قرن بيستم مي گفت که اندوهناک ترين خسران، فقدان امنيت نيست. از دست دادن توان خيال و خيال بافي است و چيزهايي که مي تواند تغيير کند. از انيشتن هم نقل است که قدرت خيال، از علم بيش تر است. اگر خيال نبود، خيال بافي نبود، آرزو سازي نبود، چيزي اختراع نمي شد و امروز ما، تا حدي مديون خيال بافي هاي پيشينيان است. روش هاي حل مساله، ما را در اميدواري در زندگي امروز، ياري مي دهد يک دنيا فرق است، بين ديدن و شنيدن، بايد از رفت از آن هايي پرسيد که شنيده ها را ديدند. براي ديدن شنيده ها، بايد فکر کرد و اميد داشت. اميد، آن رمز و راز پنهاني است که قلب هر ملتي را به خروش وا مي دارد و به مردمان يک سرزمين،‌ افق ديد مي بخشد. اميد، توان بخش و فرصت آفرين است. در زبان پارسي، اين در گران بها و ميراث ايرانيان، مثال ها و متل هاي فراواني در باب اميد و در ستايش اميدواري، نقل شده و ما در نظم و نثر شاهکارهاي ادب پارسي مشاهده مي کنيم که مي گويد: که همت بلند دار که مردان روزگار،‌ با همت بلند به جايي رسيده اند. همت، محصول چيست؟ حتما اميد. معجزه اميد را بايد جدي گرفت. ادبيات پارسي، کلکسيون اميدواري است. هر جايي از مثنوي و سعدي و جامي و خيام نيشابوري مي‌خوانيم، به نوعي از اميد و غم نخوردن بر ايام گذشته سخن مي گويد و اميدواري به کلبه هاي احزان که روزي گلستان مي شود. اگر بعضي ها، اخوان ثالث را شاعر نااميدها مي دانند، سياوش کسرايي، شاعر اميدواران است. مولوي که نور مطلق است و همه از انوار حق، مي فرمايد که از پس ظلمت، دو صد خورشيدهاست … يا حکيم ابوالقاسم فردوسي که زبان پارسي امروز ما، مديون دلاوري هاي او در حماسه هاي بزرگ ايران زمين است در باب اميد مي گويد: هميشه خردمند اميدوار . . . نبيند به جز شادي از روزگار سخن از اميد، بدون درک بيم ها و نا اميدي ها، ميسر نيست. اميد، پديده اي فردي و اجتماعي است. اين که جامعه امروز ايران به بهانه هاي مختلف از گذشته و حال و آينده، ناراحت و نا اميد و است و اين را نماگرها و شاخص ها و آمارها روايت مي کند، جاي بحث ندارد و واقعيت غير قابل انکاري است که اکنون شوک شبانه حماسه ۳۰۰۰ توماني هم به رغم انکار هاي مکرر دولتمردان، تنورش را شعله ور تر کرده است. اما نبايد نا اميد شد. نا اميد ها، معمولا، سير اتفاقات را به صورت منعفلانه نظاره گر مي شوند. آن ها، به شرايط موجود، عادت مي کنند و در قامت افراد نا اميد، سيگنال هاي انرژي منفي به اطرافيان مي دهد. دست به ترکيب جهان نمي زنند و در بد تر شدن شرايط، به خود و ديگران، کمک مي کنند. اما بايستي از اين دو گانه کاذب، رها شد. اميدواري، مولد فعاليت نيست و نا اميدي هم ضرورتا، انزوا در پي نخواهد داشت. جاهايي هستند که نا اميدي از وضعيت موجود سبب مي شود تا سوژه، خلاق شود و جاهايي هم هستند که اميدواري، کاستي و سستي را به ارمغان مي آورد. عبور از وضع موجود افراد نا اميد،‌ دير يا زود، به عبور از وضعيت موجود و جست و جوي راه جديد، اميدوار شده و به دنبال راهکارهايي براي عبور از وضع موجود خواهند شد. پيدا کردن راه کارهاي جديد، نتيجه نا اميدي است که بعضي آن را «جسارت نا اميدي» مي دانند. پس، اميدهايي فرو ريخته و اميدهايي در راه هستند. حتي در عصر بنزين ۳۰۰۰ توماني و دلار ۱۲۰۰۰ توماني. ما امروز به اميد اجتماعي، اميد زباني، اميد اخلاقي و اميد معرفتي نياز داريم. اميد، ديگر وعده و وعيد و فيض نيست. به قول والتر بنيامين، تنها از براي نا اميدان است که اميد به ما ارزاني شده است و براي همين، بايد اميد را مديون افرادي دانست که بذر نا اميدي را در جامعه کاشته و به خيلي ها براي پرواز و رهايي، انگيزه داده اند. آگاهي سياسي و رهايي از استبداد فرهنگي و افزايش رفاه اجتماعي و عدالت، عواملي است که باعث توسعه اميدواري در زندگي ايرانيان امروز خواهد بود و دولت و ملت بايد هر دو براي رونق اميدواري بکوشند. به قول شاعر: چنين نبوده و چنين هم نخواهد ماند. براي عبور از بحران، به دنبال راهکارهايي عملي و اجرايي باشيم و راه حل هاي مختلف را بررسي کنيم. هميشه راه هاي زيادي براي عبور از بحران است و ساده ترين کار، نا اميدي و پاک کردن صورت مساله و اعتماد به «ذهن فريبکار» است که هميشه دوست دارد تا گزاره ها و اطلاعات خود را درست و قطعي بداند و آن ها را به ما تحميل کند. مثل چي؟ مثل اين که سقوط سهام در بورس نزديک است. قحطي عمومي در پيش است. تنها راه درآمد، فرار از ايران است. بهترين شغل، پزشکي است و بيت کوين ۹۰۰۰ دلاري، گران است! . . . براي عبور از نا اميدي، هنر شفاف انديشيدن و فرهنگ صبوري و تحليل گزاره‌هاي درست را در نظر بگيريم. تا شقايق هست، زندگي بايد کرد . . .
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد