ايسنا/ افشين داورپناه در واکنش به انتخاب شعار سي و سومين نمايشگاه بينالمللي کتاب تهران، ميگويد: کتاب شعار نميخواهد.
اين فعال فرهنگي در يادداشتي که در اختيار ايسنا گذاشته نوشته است:
کتاب شعار نميخواهد!
به بهانه انتخاب شعار نمايشگاه کتاب سال ۱۳۹۹
«کتاب يعني زندگي» عنوان شعاري است که براي نمايشگاه کتاب تهران در سال ۱۳۹۹ انتخاب شده است! ظاهرا مشخص نيست واقعا هدف از انتخاب شعار براي چنين نمايشگاهي چيست و چرا اين عنوان انتخاب شده است و نه عنوان ديگري! اين شعار قرار است در عمل چه رويدادهايي را در نمايشگاه کتاب سال ۹۹ رقم بزند؟ اين شعار است يا عنواني (اسم خاصي) که براي اين نوبت از نمايشگاه انتخاب شده؟
چرا فکر ميکنيم هر سال «نمايشگاه کتاب» يا «هفته کتاب» بايد يک شعار داشته باشد؟ چه ضرورتي دارد؟ چرا تصور ميکنيم اين سنتي است که هر سال بايد، آن هم اينگونه بيهدف و بيمعني، تکرار شود و بعد از مدتي بهناچار به نامگذاريهاي بيمعنا، بيهدف و گاه خندهدار بيفتيم؟ نمايشگاه کتاب يا هفته کتاب اگر شعار هم نداشته باشد باز هم نمايشگاه کتاب است و هفته کتاب. چقدر زمان و جلسه بايد براي يک تعيين شعار هر سال صرف شود که در عمل هم هيچ کارکردي ندارد.
شعار امسال را هم شوراي سياستگذاري سي و دومين دوره نمايشگاه بينالمللي کتاب تهران از بين شعارهاي پيشنهادي انتخاب کرده است. علياکبر اشعري، عضو شوراي سياستگذاري سي و دومين دوره نمايشگاه بينالمللي کتاب تهران، در گفتوگو با خبرنگار حوزه ادبيات گروه فرهنگي باشگاه خبرنگاران جوان، درباره انتخاب شعار گفته است: معمولاً در برخي رخدادها براي اينکه از فرصت برگزاري آن استفاده کنند، پيامي را به مخاطب منتقل ميکنند … کتاب نقش مهمي در زندگي فردي و اجتماعي دارد. در همين راستا امسال شعار «کتاب يعني زندگي» را انتخاب کردند. «کتاب يعني زندگي» به اين معناست که زندگي بدون کتاب معنايي ندارد؛ زندگي بدون کتاب محدود و تنگ ميشود.
اما واقعا کتاب يعني زندگي؟ در زندگي چيز ديگري به جز کتاب وجود ندارد؟ زندگي بدون کتاب معنايي ندارد؟ يعني عموم مردمي که کتاب نميخوانند زندگي نميکنند؟ اين شعار مردم را به مطالعه تشويق خواهد کرد؟
اساسا شعار چه کارکردي بايد داشته باشد؟ مگر نه اينکه مثلا تاکيدات ويژه آن سال را مشخص خواهد کرد؟ اين شعار ميتواند معطوف به مشکلات و مسائل حوزه نشر کشور باشد، ميتواند با توجه به مناسبتهاي تقويمي در ارديبهشت ۹۹ باشد! ميتواند گروه خاصي از مخاطبان نشر (کودکان، نابينايان، زنان، هنرمندان و .... ) را هدف قرار داهد و ... مثلا اگر شعار نمايشگاه کتاب در سال ۱۳۸۲ «کتاب، کودک، خانواده» تعيين شد هدف اين بود که در نمايشگاه آن سال به مسائل و کتابهاي اين حوزه بهطور خاص توجه شود. نشستهايي ويژه با موضوع نقد و بررسي کتابهاي اين حوزه تشکيل شود و ... .
حالا برخي شعارهاي سالهاي بعدي را هم ببينيم؛ سال ۱۳۸۳ «بخوان»، سال ۱۳۸۴ «درخت ايران ريشه در آبهاي خليج فارس دارد»، سال ۱۳۹۲ «بهشت دانايي در ضيافت کلمات»، «خواندن، گفتوگو با جهان»، «فردا براي خواندن دير است»، «نه به کتاب نخواندن»، «خواندن؛ توانستن است»؛ خب همينطور که ملاحظه ميفرماييد برخي از اين شعارها بيشتر جنبه ادبي دارند تا کاربردي و کارکردي مثلا «بهشت دانايي در ضيافت کلمات». برخي شعارها اساسا با حوزه نشر و کتاب بيارتباط هستند، مثل «درخت ايران ريشه در آبهاي خليج فارس دارد» و ... اگر شعار نمايشگاه کتاب را گذاشتيد «خواندن؛ توانستن است» بر چه چيزي تاکيد کردهايد و در نمايشگاه آن سال چه بخشهاي ويژهاي متناسب با اين شعار داير خواهيد کرد؟ شعاري که براي نمايشگاه کتاب ۱۳۹۹ انتخاب شده اين است: «کتاب يعني زندگي»! خب اين يعني چه؟ در سال ۹۹ چه اقداماتي متناسب با اين شعار انجام خواهد شد؟ خب احتمالا شعار سال بعد را هم ممکن است بگذاريم «کتاب يعني زندگي ۲» يا «کتاب؛ نور هدايت»، «کتاب؛ آب حيات»، «توانستن، کتاب است»، «کتاب يعني آگاهي»، «يکي بخر چند تا ببر» و ... !
بازار