یک کتاب خوب/ شکستن طلسم وحشت!
کافه بوک/ شکستن طلسم وحشت کتابي است که موضوع آن از عنوان دوم کتاب مشخص ميشود: محاکمه شگفتانگيز و پايانناپذير ژنرال آگوستو پينوشه. وقتي هم کتاب را ميخوانيد به راستي به پي ميبريد که محاکمه ژنرال پينوشه هم شگفتانگيز و هم پايانناپذير است. اما يک سوال مهم: ژنرال آگوستو پينوشه اوگارته کيست؟ پينوشه از نظاميان کشور شيلي بود که در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ دولت سوسياليست سالوادور آلنده را سرنگون کرد و خود رئيسجمهور شيلي شد. بعد از حادثه تروريستي ۱۱ سپتامبر که بسيار مورد توجه جهانيان قرار گرفت، مردم شيلي در جريان محاکمه ژنرال پينوشه بار ديگر توجه مردم جهان را به خود جلب کردند و از به قدرت رسيدن ژنرال پينوشه به عنوان «آن ۱۱ سپتامبر ديگر» ياد ميکنند. ژنرال پينوشه بعد از به قدرت رسيدن ۱۷ سال رئيسجمهور ماند و علاوه بر کشتارها و پاکسازيهاي گسترده، سياستهاي اقتصاد بازار آزاد – نئوليبراليسم – را در کشور شيلي پياده کرد. برخي از اقدامات ژنرال پينوشه به طور خلاصه در کتاب شکستن طلسم وحشت نيز آمده است اما اگر علاقه داريد درباره سياستهاي اقتصادي ژنرال پينوشه مطالب پيشتري مطالعه کنيد در کتاب دکترين شوک مطالب مفيدي آمده است. نويسنده کتاب – آريل دورفمن – که از سوي مجله تايم استادبزرگ ادبيات لقب گرفته، از اهالي شيلي است که در زمان کودتاي ۱۹۷۳ تبعيد شد. او زندگياش را صرف کاوش واقعيتها کرده و تا به حال رمانها و نمايشنامههاي زيادي هم نوشته است. از جمله رمانهاي او که در آن گوشه چشمي هم به اتفاقات شيلي دارد ميتوان به کتاب بيوهها اشاره کرد. در قسمتي از متن پشت جلد کتاب شکستن طلسم وحشت آمده است: آريل دورفمن يکي از روايتگران اصلي دوره وحشت و سرکوب سياسي در امريکاي لاتين است. او پس از کودتاي ۱۹۷۳ ژنرال آگوستو پينوشه در شيلي، مجبور به فرار و ترک ميهن شد و سالهاي تبعيدش را صرف نوشتن از اين فاجعه و آثار آن بر جامعه شيلي کرد. محاکمه ژنرال پينوشه، به عنوان آمر اصلي کشتار، شکنجه و سر به نيستي مبارزان سياسي و حتي مردم عادي شيلي، براي دورفمن و هموطنان او به رويايي محال شبيه بود. کتاب شکستن طلسم وحشت ژنرال پينوشه در سال ۱۹۹۰ از مقام خود کنارهگيري کرد. اما در طول ۱۷ سالي که رئيسجمهور بود، کشور را تماما در اختيار خود گرفته و هوادارانش را به شکلي وسيع در مقامها و جايگاههاي مختلف قرار داده بود. به هنگام کنارهگيري از قدرت نيز تدابير حقوقي خاصي را ترتيب داد که به واسطه آن به خودش مصونيت اعطا کرد. پينوشه در سال ۱۹۹۸ نيز ارتش را ترک کرد و خود را سناتور مادامالعمر خواند ولي همچنان قدرت کشور در دستانش بود. پس از کنارهگيري ژنرال پينوشه، دموکراسي به شکل دست و پا شکسته در شيلي برقرار شد اما کسي جرات فکر کردن به محاکمه او را نداشت. هيچ قاضي و وکيلي نميخواست مورد خشم هواداران ژنرال قرار گيرد. اما در اين زمان بود که جنايات پينوشه کمکم خودش را به شکل گسترده نشان داد. يکي از جنايتهاي پينوشه که احتمالا همه در مورد آن شنيدهاند، تبديل کردن استاديوم ملي به زندان بود. در پيشگفتار کتاب در اين مورد چنين آمده است: در جريان کودتاي ۱۹۷۳، رهبران جديد ارتش شيلي که تعداد زيادي زنداني سياسي روي دستشان مانده بود، ايدهاي به ذهنشان خطور کرد که لابد فکر بکري به نظر رسيده است: چطور است استاديوم ملي، بزرگترين محوطه ورزشي کشور، را به يک اردوگاه مرگ غولآسا تبديل کنيم؟ (کتاب شکستن طلسم وحشت اثر آريل دورفمن – صفحه ۵) در دل هيچ کدام از کساني که به محاکمه ژنرال پينوشه اميد داشتند، نوري ديده نميشد تا اينکه در اکتبر ۱۹۹۸ يک خبر مهم آمد: ژنرال پينوشه در لندن به دستور يک قاضي اسپانيايي دستگير شده است. داشتن مصونيت سياسي آنقدر خيال پينوشه را راحت کرده بود که او به دلخواه به کشورهاي مختلف سفر ميکرد. اما در سال ۱۹۹۶، ديوان عالي اسپانيا اعلام کرد که گروهي از وکلا حق دارند در رابطه با مرگ و ناپديد شدن تعدادي از شهروندان اسپانيا در شيلي، عليه ژنرال آگوستو پينوشه در دادگاه والنسيا طرح دعوا کنند. اين نخستين مورد از دعاوي کيفري عليه ژنرال بود. پس از اين اتفاق بود که مردم شيلي هم متوجه شدند که ميتوانند حرف بزنند و از ژنرال شکايت کنند. اين موضوع ديگر فقط يک رويا نبود. بنابراين شکايتها بيشتر شد و در سال ۱۹۹۸ به دستور قاضي اسپانيايي، بالتازار گارزون، پينوشه هنگامي که براي جراحي کمر به انگلستان رفته بود دستگير شد. ماجرا به همين راحتي نبود و وکلاي پينوشه هم به شدت شروع به کار کردند. مسائل حقوقي زيادي مطرح بود که بايد به آن پاسخ داده ميشد. از جمله مهمترين سوالهايي که مطرح بود: «آيا رئيس سابق يک کشور را ميتوان بابت جرايمي که ادعا ميشود در دوران حکومتش مرتکب شده محاکمه کرد؟ آيا عفو يا مصونيتي که قانونا در وطنش شامل حال او شده، در کشورهاي خارجي هم اعمال ميشود؟ آيا يک دادگاه انگليسي، يا در واقع يک دادگاه اسپانيايي، ميتواند به کيفرخواستهاي مربوط به تخلفاتي که در شيلي انجام شده رسيدگي کند، حتي اگر پاي اتباع انگليسي يا اسپانيايي در ميان نباشد؟ چه زماني حقوق بينالملل جانشين قانون ملي ميشود؟» کتاب به شکل مستندگونهاي به همين شکل اتفاقات را دنبال ميکند و در ميان جلسات دادگاه و بيانيهها به مردمي هم که در زمان پينوشه مورد ظلم و ستم قرار گرفته بودند اشاره ميکند. در کتاب از شکنجهها، اعدامها و سرکوبهاي مختلف نيز گفته ميشود. درباره کتاب آريل دورفمن شما با يک جستجوي ساده در اينترنت ميتوانيد از سرنوشت ژنرال پينوشه مطلع شويد اما اگر نميدانيد اين محاکمهها و شکايتها به چه نتيجهاي منجر شده است، پيشنهاد ميکنم کنجکاوي نکنيد و کتاب شکستن طلسم وحشت را بخوانيد. اگر هم از همهچيز خبر داريد بازهم پيشنهاد ما اين است که کتاب را بخوانيد. پيامي که کتاب شکستن طلسم وحشت و پيامي که محاکمه ژنرال پينوشه به جهان داده است، فراتر از آن است که صرفا با جستجو در اينترنت درباره آن بخوانيم. نکات قابل توجه زيادي در کتاب وجود دارد که ميتوان به شکل گسترده به آنها پرداخت. از رسانههايي که اهداف خاصي را در جريان محاکمه دنبال ميکردند تا پشتپرده دادگاهها و زرنگبازي وکلاي ژنرال و يا حتي واکنش کشورهاي مختلف جهان ميتوان صحبت کرد اما در اينجا به يک نکته اساسي و مهم که آريل دورفمن هم در کتاب به آن اشاره کرده ميپردازيم. جايگاه ژنرال پينوشه در حدي بود که کسي جرات نداشت حتي درباره او فکر بدي به ذهن راه دهد. او مقدس بود. کساني که در شيلي به واسطه نزديکي با او ثروتمند شده بودند يا به مقامي رسيده بودند از ژنرال محبوبشان يک اسطوره ساخته بودند. به نظر ميرسيد تاريخ به سمت رها کردن جنايتهاي ژنرال پينوشه حرکت ميکند اما چنين نبود. مقام مقدس ژنرال از بين رفت چرا که: نبرد بر سر تصور آينده را باختهاند، چون ميليونها نفر از هموطنانشان توانستهاند روياي جهاني ديگر را در سر بپرورانند، در عمق ديوارهاي خصوصي قلبهايشان و آن بيرون در خيابانهاي خطرناک شهرهايشان. (کتاب شکستن طلسم وحشت اثر آريل دورفمن – صفحه ۱۷۶) محاکمه شگفتانگيز و پايانناپذير ژنرال آگوستو پينوشه يک نتيجه مهم ديگر هم داشت و آن همين عنوان کتاب است: شکستن طلسم وحشت. وحشتي که سراسر شيلي را فراگرفته بود. وحشتي که بدون محاکمه ژنرال پينوشه بعيد به آساني از ميان برود. در اينجا از سرنوشت، روند محاکمه، نحوه فرار کردن ژنرال پينوشه از اتهامات، نحوه وارد شدن اتهامات جديد و اينکه کار به کجا رسيد سخني نميآوريم و اميدواريم کتاب را مطالعه کنيد. اين کتاب با وجود همه تلخيها شايسته آن است که مطالعه شود. (جنايتها و شکنجههايي که در کتاب به آن اشاره ميشود واقعا باورنکردني است.) اگر کيفيت پايين چاپ کتاب، قيمت آن و اشکالهاي ويراستاري را کنار بگذاريم، همهچيز درباره اين کتاب خوب است. در ادامه، در بخشهايي که از کتاب انتخاب کرديم ميتوانيد جنبههاي مختلفي از کتاب را مشاهده کنيد. جملاتي از کتاب شکستن طلسم وحشت ميدانستم که افراد بسيار ديگري هم بودند بايد گناهکار شناخته شوند، هرچند ميدانستم اين جنايات تنها در صورتي ميتوانسته رخ بدهد که هزاران نفر ديگر هم کمک کنند و ميليونها نفر هم بيتفاوت به تماشا بايستند. (کتاب شکستن طلسم وحشت – صفحه ۱۴) در زمانهاي که همهچيز جهاني شده است، از سرمايه گرفته تا ارتباطات و توليد، تکليف عدالت چيست؟ عدالت را نبايد جهانيسازي کرد؟ در عصري که انسانيت فراتر از مرزهاي ملي بازتعريف و يکپارچه ميشود، چه کسي به نام انسانيت سخن ميگويد، چه کسي به نام انسانيت محاکمه و مجازات ميکند؟ (کتاب شکستن طلسم وحشت – صفحه ۳۳) سرهنگ پدرو اوينگ، سخنگوي ارتش، به عموم مردم هشدار داده بود که نيروهاي مسلح بهدقت ناظرند که هرکس در پرونده پينوشه چطور عمل کرده است. اوينگ گفته بود نام کساني که عليه پينوشه اقدام کردهاند در عمق ذهن آنها حک شده است. (کتاب شکستن طلسم وحشت – صفحه ۶۷) پينوشه چطور توانسته اينهمه شيليايي را گول بزند؟ چطور ميشود توضيح داد که اينهمه آدم باور کردهاند او هميشه از جنايات انجامشده در رژيمش بيخبر بوده و تا همين امروز هم باور دارند او بيگناه است؟ (کتاب شکستن طلسم وحشت – صفحه ۸۴) فراواناند، بسيار فراواناند کساني که در اين جنايات شريک بودهاند. بدون شک، اول از همه، صدها پرسنل نظامي و همدستان غيرنظامي آنها که اوامر پينوشه را اجرا ميکردند، مرداني که ماشه را ميچکاندند يا بدنها را کاردآجين ميکردند يا گيرههاي فلزي را کار ميگذاشتند. و تازه بگذريم از کساني که تجهيزات لازم براي انجام آن جنايات دهشتناک را ميخريدند، کساني که حسابها را نگه ميداشتند و بودجههاي خريد را تراز ميکردند، کساني که زيرزمينها را اجاره و پاکسازي ميکردند، کساني که دستمزد ماموران را ميپرداختند و گزارشها و اعترافات را حروفچيني ميکردند و وقتي سربازان از انجام وظيفه حماسيشان خسته ميشدند، قهوه و شيريني تعارفشان ميکردند. و بعد ديگراني هم هستند که مرئي نيستند، هزاران نفري که تحميل اين جنايات بر هموطنانشان را انکار ميکردند، با اينکه خوب ميدانستند چه اتفاقي داشت ميافتاد. (کتاب شکستن طلسم وحشت – صفحه ۱۲۶) دههها شرمسار بودم که شوربختانه واژه و شخص پينوشه را شيلي به بشريت تقديم کرده است. چه کسي فکرش را ميکرد که همين کلمه دست آخر ميراث ما براي اين کره خاکي باشد، و هر کودکي را که در اين زمين به دنيا ميآيد مشتاقانه باخبر کند که هيچوقت، تحت هيچ شرايطي، هرگز، نبايد يک پينوشه باشد. (کتاب شکستن طلسم وحشت – صفحه ۱۸۶) مشخصات کتاب عنوان اصلي: شکستن طلسم وحشت عنوان فرعي: محاکمه شگفتانگيز و پايانناپذير ژنرال آگوستو پينوشه نويسنده: آريل دورفمن ترجمه: زهرا شمس انتشارات: کرگدن تعداد صفحات: ۱۹۴ قيمت چاپ چهارم: ۳۷۰۰۰ تومان 👤 نويسنده مطلب: سروش فتحي