شاعرانه/ هیچکس فنجان اوقات مرا شیرین نکرد
آخرين خبر/ از شبيخون تو دارم يادگاري بعد تو در دل من دانه شد باغ اناري بعد تو هيچکس فنجان اوقات مرا شيرين نکرد چاي خوردم با زنان بي شماري بعد تو رفتي و مثل پلي متروکه در خود ريختم رد شده از استخوان هايم قطاري بعد تو خندههاي بيدليل و اشکهاي ناگهان از خودم ديگر ندارم اختياري بعد تو اي که روزي سر به روي شانه هايم داشتي ميبرم بر شانهام سنگ مزاري بعد تو عليرضا بديع