شاعرانه/ ای ز چشمت رفته خواب از چشم خواب
آخرين خبر/ اي ز چشمت رفته خواب از چشم خواب وآب رويت برده آب از روي آب از شکنج زلف و مهر طلعتت تاب بر خورشيد و در خورشيد تاب بيني ار بيني در آب و آينه آفتاب روي و روي آفتاب بر نيندازي بناي عقل و دين تا ز عارض برنيندازي نقاب تشنگان وادي عشقت ز چشم بر سر آبند و از دل بر سراب پيکرم در مهر ماه روي تو گشته چون تار قصب بر ماهتاب زلف و رخسارت شبستانست و شمع شکر و بادام تو نقل و شراب خواب را در دور چشم مست تو اي دريغ ار ديدمي يک شب بخواب بسکه خواجو سيل ميبارد ز چشم خانه صبرش شد از باران خراب خواجوي کرماني