تازههای نشر/ شهیدی که فیسبوک صفحهاش را بست
مهر/ کتاب «در مکتب مصطفي» شامل زندگينامه مستند شهيد مدافع حرم مصطفي صدرزاده بهتازگي توسط انتشارات راهيار به چاپ ششم رسيده است. اينکتاب جستاري بر روش تربيتي اينشهيد است که يکي از الگوهاي پذيرفتهشده بين تشکلهاي مردمي محسوب ميشود. کتاب مذکور با مصاحبه و گفتگو توسط محمدمهدي رحيمي و تحقيق و تأليف جمال يزداني توليد شده و دست روي شاخصههاي يک مربي موفق گذاشته تا مخاطب با آشنايي با اين مؤلفهها به پاسخ اين سوال برسد که «انسان شهيد بر اساس چه مؤلفههايي رشد يافته بود؟» معصومه خوانساري پژوهشگر در يادداشتي که در اختيار ما قرار داده، اينکتاب را بهطور اجمالي بررسي کرده و به شخصيت شهيد صدرزاده پرداخته است.
در ادامه مشروح متن اينيادداشت را ميخوانيم:
براي ارتباط با روش و سلوک مصطفي صدرزادهها بايد به سؤالي بنيادين پاسخ دهيم که: «چه الگوي تربيتي، باعث تربيت چنين شخصيتي در نبرد ميداني در خارج از مرزهاي کشور مثل سوريه شده است؟» چه عواملي سازنده بوده تا براي مقابله با تکفيريها و تروريستها به مقابله بپردازد.
در مقدمه کتاب «در مکتب مصطفي» چنين آمده است: «مسجد در مکتب روحالله هميشه در اين چهار دهه منشأ اتفاقات بزرگي بوده است. حالا سربازان روحالله در مساجد خود صاحب مکتب شدهاند. هر کدامشان نيازهاي به روز انقلاب و نظام را ميشناسند و پاسخي در خور و فعال ارائه ميکنند.»
در اين کتاب، به انگيزه اصلي شهيد صدرزاده که پرورش سبک تربيتي است پي ميبريم و اين موضوع از اصليترين دلايل براي نوشتن کتاب است. زمينه خانوادگي يکي از دلايل اصلي در تربيت شهيد است. زندگي در منطقه جنگي و حضور خانواده شهيد در کارزار هشت سال دفاع مقدس و مهاجرت به شهرهاي مختلف به روحيه بلندنظري و تعهد و مسئوليتپذيرياش قوت بخشيده بود. وجود پايگاه بسيج بهعنوان تشکل مردمي در مسجد محله و زيرنظر مربيان دغدغهمند و با تجربه در حوزه تربيت، دلايلي شدند تا در دوران نوجواني، شالوده اصلي افکار شهيد ساخته و پرداخته شود. موازي با روحيه شيطنتکار و پويايش، بها و عرصه دادن مربيان و مسئولين پايگاه به او و الگوپذيري مصطفي از آنها سرآغاز يادگيري امر تربيت در آينده در دو حوزه هيئت و پايگاه مسجد ميشود.
شهيد مورد اشاره با روحيه جهادي و وظيفهگرايياي که براي خود تعريف کرده بود، وارد سنگر دانشگاه ميشود. در صحنه درگيريهاي فکري و اعتقادي مثل فتنه ۸۸ دست به عمل زده و با حضور در خيابان و بحثهاي روشنگرانه سياسي شرکت و سعي بر نشان دادن حق از ناحق داشته است. حتي در حوزه دنياي ارتباطات مجازي از طريق فيسبوک به مباحث مختلفي ميپرداخته تا در نهايت صفحهاش را ميبندند.
مصطفي خود و زندگياش را در تقابل جبهه حق و باطل و خدمت به مردم و در کنار مردم برنامهريزي کرده بود. خط مشي زندگياش را بنا نهاده بود روي بسيج مسجد و دانشگاه و کار امنيتي در محلهاش و تربيت و اعزام نيرو براي رويارويي و مبارزه با لشکر اسلام آمريکايي و ضد فرهنگ وارداتي. براي تربيت و جذب نيرو از خصوصيات ساده ولي ممتاز اسلامي بهره ميبرد. مثل خوشرويي و پشتکار در اجرايي کردن کارها، مردمداري و جلب اعتمادشان، تواضع و خاکي بودن. همچنين دوري از تحجر و تسلط بر معارف و الگوهاي دفاع مقدس از او مربياي ممتاز براي رشد نيروي انساني ساخته بود.
فرآيند تربيت نيروي انساني با ابعاد مختلفش از جمله تقدم رفتار بر گفتار و توجه همزمان بر کميت و کيفيت و مهمترينش، مسئوليت در برابر نيازهاي اجتماعي و… از جمله ابزارهايي بودند که شهيد صدرزاده در دو وجه مسجد و پايگاه براي ساخت و ارتقاي شخصيت مترّبي، نيازش را حس ميکرده و به کار ميبسته است.
شهيد صدرزاده را ميتوان مربي همه سنين مخصوصاً نوجوانها دانست که براي جذب نيرو از روشهايي مثل اولويت قشر آسيبديده و ساختن حس تعلق در مترّبي بهره ميبرده است. و در نهايت براي تثبيت نيروي انساني از طريق ارتباط مستمر، تقدم منافع تشکيلاتي بر منافع شخصي و هويتبخشي به نيروهايش و پر رنگترين شيوه، الگوپذيري از دفاع مقدس با محوريت ارتباط مستمر با شهدا و بالا بردن روحيه شهادتطلبي که در نگه داشتن نيرو در تشکل برايش حائز اهميت بوده، استفاده ميکرده است. براي رشد و بهکارگيري نيروي انساني از طريق مهارتآموزي با همراهي نيروهاي باتجربه و مشاوره دادن و استفاده از ابزاري مثل زبان هنر در راستاي ارتقاي مفاهيم و دانستهها به مترّبي و بها دادن به نيرو و… کوشش کرده و اينها همگي عواملي هستند که مترّبي را بهعنوان نيروي انساني رشد و ويژگيهاي مربي را برجسته و شاخص ميسازد. نويسنده برابر با هر کدام از روشهاي مربي انسانساز، خاطراتي از دوستان، اقوام و خانواده صدرزاده، بهعنوان سند مينويسد تا موضوع بيشتر باز شود و مخاطب مجذوب معرفي اين شيوهها و شخصيت شهيد شود. خاطراتي که هر چند کوتاه هستند اما ما را با قالب شخصيت شهيد آشنا و اخت ميکند.
اهميت مربي در امر تربيت نيروي انسان انقلابي وقتي نمود پيدا ميکند که کتاب «در مکتب مصطفي» دست بر روي همه شاخصههاي مربي موفق گذاشته تا مخاطب با آشنايي با اين مؤلفهها به پاسخ اين سوال برسد که «انسان شهيد بر اساس چه مؤلفههايي رشد يافته بود؟»
صدرزاده در مکتب خميني تعليم ميبيند و رشد ميکند و خود مربي و صاحب مکتب براي رشد اسلام ناب ميشود و نگاه تربيتياش را براي ساخت نسل جديد در پايگاههاي بسيج، مديريت کرده و بهکار ميگرفته است.
در لابهلاي خطهاي کتاب «در مکتب مصطفي» با مردي دلسوز و متعهد به مکتب خميني و انقلاب از شهريار آشنا ميشويم که دغدغه اصلياش، رفتار مبتني بر اصول اسلامي و آميخته با محبت و صبوري بوده است. مردي که در همين پايگاهها از خودسازي به انسانسازي ميرسد و در انتها با تمام داشتههايش به جنگ حق عليه باطل در حلب ميرود تا فراموش نشود که نسل مبارزان جوان انقلابي بعد از دفاع مقدس با توجه به درکي که از انديشه امام داشتند، راه خود را يافته و همچنين براي تداوم اين انديشه، دست به تعليم نيروي انساني انقلابي نيز زدهاند تا مسير شهادتطلبي و احقاق حق و انديشه اسلامي هميشه باز و پُر رهرو باشد.
اميد که مسير صدرزادهها کمرنگ نشود و از هيئتها و پايگاه بسيج و مسجد، صدرزادههايي ساخته شوند تا کمر اسلام آمريکايي را بشکنند و انقلاب ناب محمدي را اشاعه دهند. کتابهايي از اين دست به شناخت و ارتباط نزديک جامعه با شهداي حرم کمک کرده و مخاطب را به فکر وا ميدارد که چه عواملي باعث شده تا شخصيتهايي مثل شهيد صدرزاده براي دفاع از حق پا را از مرزها فراتر گذاشته و دليل اين وسعت ديد و رشد را در يابند. اميد که جامعه به شناخت اسلام واقعي برسد.