5 کتاب تلخ که با هر بار خواندنشان اشک میریزید
خبرگزاري کتاب ايران/ کتابها سرزمين تجربههاي خوشايند و ناخوشايند هستند. ما ميتوانيم چنان در دنياي داستانها غرق شويم که با خنده شخصيتهاي اصلي بخنديم و با غم آنها قطره قطره اشک بريزيم؛ اما روايت بعضي از داستانها کمتر خوشحال کننده است و نويسنده به عنوان راوي غم از حادثهاي دلخراش ميگويد و با خواننده کاري ميکند که نتواند از خاطر ببرد. با وجود اينکه کتابهاي ناراحت کننده ممکن است بعضي خوانندهها را از خودشان فراري دهند؛ ولي هستند خوانندههايي که دوست دارند اين تجربه را به دست آورند. اگر شما هم جزو اين افراد هستيد، فهرستي که در ادامه ميخوانيد، براي انتخاب کتابهاي غمگين به کمکتان خواهد آمد. کتابهايي که در عين ناراحت کننده بودن؛ حرفهاي مهمي براي گفتن دارند.
هرگز رهايم نکن/ کازوئو ايشي گورو
کتاب «هرگز رهايم نکن» از کازوئو ايشي گورو يکي از عجيبترين روايتهاي داستاني را دارد. روايتي که ترکيبي از سرنوشت محتوم و عشق را با هم ترکيب کرده است. داستان روايت سه دوست به نامهاي روث، تامي و کتي را نشان ميدهد که در يک مدرسه درس ميخوانند؛ مدرسهاي که شايد همه چيز آن شبيه بقيه مدارس باشد؛ اما در پس پرده راز بزرگي را پنهان کرده است و اين راز سرنوشت اين سه دوست را نشان ميدهد. ايشي گورو توصيفهاي دقيقي از شرايط داستان دارد، شخصيتها را به خوبي پرداخته است و يک سوژه جديد و ناب را دستمايه نوشتن اين کتاب قرار داده است؛ طوري که از روي اين کتاب فيلمي به همين نام با بازي اندرو گارفيلد، کري موليگان و کايرا نايتلي ساخته شد و به يکي از غمگينترين فيلمهاي سينمايي تبديل شد. فيلمي که بيننده را عميقا به فکر فرو ميبرد و لحظه لحظه احساسات انساني شخصيتهايش را به خوبي نشان ميدهد، در اينجا ميتوانيد قبل از مشاهده فيلم خلاصهاي از آن را مطالعه کنيد. اين رمان عاشقانه که با مضامين مهمي همراه شده است براي مخاطب ايراني ترجمه شده و در دسترس است؛ هم به صورت نسخه الکترونيکي و قابل دانلود و هم به شکل نسخه فيزيکي قابل خريد؛ بنابراين اگر دلتان ميخواهد يک رمان خارجي معروف اما با موضوعي غير قابل پيش بيني را مطالعه کنيد، اين کتاب برايتان مناسب خواهد بود.
سال بلوا/ عباس معروفي
عباس معروفي حتما يکي از بهترين نويسندگان دوران ماست و گواه اين حرف نه فقط رمان کم نظير سمفوني مردگان است؛ بلکه «سال بلوا» هم از آثار بسيار برجسته او به حساب ميآيد.
داستان روايت نوشآفرين را نشان ميدهد، دختري که نماد زني است که مورد ظلم واقع شده است و انواع محدوديتها را چشيده. با اينکه گاهي در کتابهايي که توسط مردان درباره احساسات زنان نوشته ميشود، خواننده زن متوجه جنسيت نويسنده ميشود؛ اما در مورد سال بلوا اين طور نيست. در اين روايت داستاني، معروفي به قدري زيبا و استادانه شخصيت نوشافرين و مشکلات او را تکه تکه توصيف ميکند که احتمال اينکه در صفحات آخر کتاب به خودتان بياييد و صورتتان را غرق در اشک ببينيد، بسيار زياد است. اين کتاب به شدت روشن کننده است و خواندن آن را بايد به همه توصيه کرد.
سه شنبهها با موري/ ميچ آلبوم
وجود استاد و راهنما به ويژه در بخش معنايي زندگي هر کسي ضروري است و خوب است هر کس استادي داشته باشد تا درسهاي واقعي زندگي را به او بدهد. داستان سه شنبهها با موري، روايت گفتگوهاي نويسنده و استادش است که به شکل داستاني بسيار گيرا در آمده است. حرفهايي از جنس ناگفتههاي بزرگ زندگي، هر سه شنبه از زبان استاد، موري به ميچ منتقل ميشود. نتايج بزرگ ذهني روشن درباره مفاهيم عشق، مرگ، زندگي، ازدواج، ترس و هر مورد ديگري که ميتواند هميشه به صورت سوال پس ذهن هر کسي باقي بماند. در طي خواندن اين کتاب متوجه ميشويد که رفته رفته شما هم به شخصيت دوست داشتني موري علاقمند شدهايد و با نزديک شدن به مرگ او نميتوانيد جلوي سيل اشکهايتان را بگيريد.
داش آکل/ صادق هدايت
اغلب داستانهاي هدايت، درون مايه تلخي دارند که در عين گزنده بودن، بسيار جذاب است. داستان داش آکل هم در همين دسته قرار ميگيرد. داش آکل روايت عشقي نافرجام از يک مردي لوطي مسلک به دختر جوان حاجي صمد را نشان ميدهد؛ حاجي صمد داش آکل را وصي خود ميکند و داش آکل هم به خاطر جوانمردي تصميم ميگيرد چيزي درباره عشقش به مرجان نگويد و به اصطلاح در امانت خيانت نکند. روايت داش آکل، روايت غيرت و محبت و تغيير دادن راه و روش زندگي است. به همين دليل هم دوست داشتن داش آکل که تنها مونس و همدمش طوطياش است، کار سختي نيست. پايان بندي داستان اما به قدري تلخ و زيبا به تصوير کشيده شده است که دل خواننده را به درد خواهد آورد و جمله «مرجان! عشق تو مرا کشت» را برايش به يک امضا تبديل خواهد کرد.
تنهايي پر هياهو/ بهوميل هرابال
يک زير زمين نمور، پر از موش، مردي معتاد به الکل و عاشق کتاب و نويسندگان مطرح و شغلي که دقيقا ضد علاقه اوست؛ خمير کردن کتابهاي قديمي و براي صاحبانشان به درد نخور؛ اينها خط داستاني اصلي کتاب تنهايي پر هياهو را تشکيل ميدهند. روايت مردي که آنقدر کتابها را دوست دارد و دلش براي بعضيهايشان ميسوزد که بعضي از آنها را به خانه ميبرد و نگه ميدارد؛ طوري که خانهاش جايي براي نشستن نفر دومي ندارد. تنهايي پر هياهو قدم به قدم خواننده را با حال و احوال مردي عجيب آشنا ميکند که دغدغههاي عجيبي دارد و ناگهان جايي در پايان داستان با يک پايان بندي درخشان به اين آشنايي پايان ميدهد. شايد به نظر برسد بهوميل هرابال در بسياري از قسمتها ميخواهد به شدت به خواننده بگويد که کدام آثار ادبي را مطالعه کرده است؛ اما پايان بندي داستان و شرح تنهاييهاي شخصيت اصلي آن لبههاي تند و تيز اين رونمايي را صيقل ميدهد و اين کتاب را به آخرين کتاب فهرست ما تبديل خواهد کرد.