شاعرانه/ حتی به آغوشِ خیالت برنگردم
آخرين خبر/ من آشياني مانده در باران دردم بغضِ نگاهِ کوليانِ دوره گَردم دريايي از اندوه دارم در خود اما يک قطره اش را با کسي قسمت نکردم بايد که با دنياي پُر دَردم بسازم اکنون که در سرفصل اين پاييز زردم سر مستي و شادي به آغوشم نيامد از زندگي اين بخش را انکار کردم تنها پناهم شانه هاي شعر مي شد وقتي که از دنياي خود مي کرد طردم بعد از تو بايد پاي تنهايي بمانم حتي به آغوشِ خيالت برنگردم... بهناز پاليزبان