دلیل شوخیهای مردم با واژههای مصوب فرهنگستان
ايسنا/ مصطفي عاصي معتقد است، در واژهگزيني براي واژههاي عمومي بايد دقت بيشتري شود تا مورد پسند مردم باشد و جنبه شوخي پيدا نکند. استاد پژوهشگاه علوم انساني و رئيس پيشين انجمن زبانشناسي ايران، درباره واژههايي که اخيرا توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسي جايگزين شدهاند و شوخيهايي که در فضاي مجازي با آنها ميشود اظهار کرد: اصولا ما ملت شوخطبعي هستيم و مردم در همه زمينهها با نگاه طنز به مسائل نگاه ميکنند، در نتيجه اين فقط خاص واژههاي فرهنگستان نيست، بلکه ما در زمينههاي ديگر هم ميبينيم که مردم خلاقيت نشان ميدهند و لطيفه و شوخي درست ميکنند و به کار ميبرند. اين خصلت ايراني است. او افزود: اما نکته ديگر اين است که مردم گاهي اوقات فراموش ميکنند که اين شوخطبعي را کجا بايد به کار برد. شوخي کردن با مسائل جدي شايد باعث از بين رفتن اهميتشان شود. يکي از اين مسائل جدي به نظر من بحث زبان فارسي بهعنوان زبان مشترک، رسمي و ملي ما است؛ اين را يا قبول داريم يا نداريم. فکر ميکنم به جز افرادي که نگاه خيلي خاص دارند، اغلب پذيرفتهايم که زبان فارسي يک عامل بزرگ فرهنگي و در حقيقت ابزاري براي احراز هويت ما در جهان است. عاصي زبان فارسي را يکي از مهمترين عوامل وحدت، انسجام و تداوم فرهنگ ما در طول تاريخ دانست و گفت: اگر به اهميت زبان فارسي توجه کنيم، آن وقت زياد درست نميبينيم که درباره آن شوخطبعي به خرج دهيم. از سوي ديگر، اگر قبول داشته باشيم که زبان فارسي زبان مشترک همه ايرانيان و اقوام اين سرزمين با زبانهاي مادري گوناگون است و براي بيان مفاهيم علمي، آموزش در سطح مدارس و دانشگاه به زباني رسا و توانا نياز داريم، آنگاه براي توانمندسازي و غناي واژگان آن نيز اهميت بيشتري قائل خواهيم شد. اين زبانشناس سپس با بيان اينکه هر زباني هميشه با توجه به نيازهاي اهل زبان و خواست و تلاش کاربران آن زنده مانده و رشد ميکند، اظهار کرد: در طي قرنها و در مقاطع مختلف، اهل فرهنگ، ادب و انديشه براي اعتلاي زبان فارسي تلاش کردهاند. تنها در دوره فارسي نو که از بيش از هزار سال پيش آغاز شده تا بهامروز، بزرگاني در عرصه علم و ادب کمر به زندهنگه داشتن و گسترش زبان فارسي بستهاند. از فردوسي، ناصرخسرو، غزالي و شاعران و نويسندگان بزرگ ديگر تا دانشمنداني مانند بوعلي سينا و ابوريحان که خدمات زيادي به غناي زبان فارسي و رشد واژگان علمي آن کردهاند. روندي که تا کنون ادامه يافتهاست و اتفاقاً امروزه اهميت بيشتري نيز پيدا کرده است. نخست به دليل اينکه ما در دوراني هستيم که سرعت پيشرفت علوم بسيار زياد شده است و در تمام زمينههاي علمي مفاهيم، واژهها و اصطلاحهاي جديد به وجود ميآيد و هر زباني ناچار است واژههايي براي بيان آنها بسازد و به کار برد؛ ما هم بايد براي فارسي چنين کاري کنيم. ديگر آنکه گسترش و پيشرفتهاي چشمگير فناوري اطلاعات و شبکهها و ابزارهاي نوين ارتباطي و پيدايش راياسپهر شرايط تازه و فرصت بيمانندي را براي بالندگي و جهاني شدن زبانها و فرهنگهاي گوناگون بهوجود آورده که ما نيز با بهرهگيري عالمانه و هوشمندانه ميتوانيم زبان فارسي را به جايگاه شايسته و درخور آن در جهان برسانيم. او ادامه داد: اهل زبان و کساني که بهخصوص با ادبيات و زبانشناسي آشنا هستند، بيشترين سهم را ميتوانند در اين زمينه داشته باشند. و اينجاست که به واژهگزيني نياز پيدا ميکنيم؛ واژهگزيني کاري است که به عهده فرهنگستان گذاشته شده و وظيفه اصلي فرهنگستان يافتن واژههاي مناسب براي مفاهيم علمي است. حجم واژههاي تخصصي علمي و فني نسبت به واژههاي عمومي با کاربرد روزمره بسيار بيشتر است. البته در واژهگزيني براي واژههاي عمومي بايد دقت بيشتري شود تا مورد پسند مردم باشد و احتمالاً جنبه شوخي پيدا نکند و مردم نسبت به آنها حساسيت نداشته باشند. در مورد واژههاي علمي اصلاً چنين نيست. واژههاي علمي به وسيله متخصصان و در مجامع علمي و در منابع و نوشتگان علمي به کار ميرود و مشکلي ندارد. در همه رشتههاي علمي مجموعهاي از اصطلاحات و واژههاي علمي (يا ترمينولوژي) داريم که بهشکلي قاعدهمند و منظم (سيستماتيک) ساخته ميشوند و بهراحتي به کار ميروند. مصطفي عاصي درباره راهي که واژههاي گزينششده جدي گرفته شده و به کار برده شوند نيز گفت: اين واژههايي که بيشتر مورد شوخطبعي مردم قرار ميگيرد، واژههاي عمومي است که کاربرد همگاني دارد. يکي از راههايي که ميشود کاري کرد تا اين واژهها جدي گرفته شوند اين است که فرهنگستان يا کسان ديگري که به صورت آزاد و مستقل واژهسازي يا واژهگزيني ميکنند بکوشند واژههاي عمومي را خوشآوا، خوشساخت و تا جاي ممکن شفاف برگزينند تا مردم به راحتي آنها را بپذيرند. اما بسيار مهم است که توجه داشته باشيم در کار واژهگزيني در يک سو متخصصان و زبانشناسان و اديبان هستند که واژههاي برابر يا معادل را از منابع غني زباني و فرهنگي موجود پيدا ميکنند يا خود ميسازند و بايد بيشترين کوشش را بکنند تا واژههاي مناسب و مقبول با بهکارگيري همه قواعد و سازوکارهاي ساختمان زبان بسازند. در سوي ديگر مردم هستند. اگر اصل واقعيت زبان و احترام به فرهنگ ملي نزد مردم اهميت داشته باشد، واژهگزيني را به عنوان يک نياز فرهنگي ميپذيرند و ديگر با آن شوخي نميکنند بلکه از آن پشتيباني هم ميکنند. او در توضيح بيشتر بيان کرد: اگر عزم جدي براي واژهگزيني و تقويت زبان فارسي وجود داشته باشد، مردم به راحتي واژهها را ميپذيرند، از آنها استقبال ميکنند و هيچ مشکلي هم با آنها ندارند. اما اگر اين عزم جدي نباشد يا اهميت اين موضوع درک نشود، نميتوان انتظار بيشتري داشت. وجود فضاي علمي و جوّ سالم و محترمانه فرهنگي نيز ميتواند نقد منصفانه و سازنده را جايگزين شوخي و تمسخر کند. در چنين فضايي داوريها بر پايه معيارهاي منطقي و همراه با خردورزي خواهد بود و واژهگزيني امري ملي و فراتر از سوگيريهاي فردي، سليقهاي و غرضورزي شخصي دانسته شده، همه مردم دلسوزانه در آن شرکت خواهند کرد.