یادداشت طنز/ در حسرت گیلاس تو آواره ترینیم
جام جم/ در اندروني همايوني نشسته ماسماسک همراه اسکرول ميکرديم. راپورت رسيده بود قيمت گيلاس فروکش کرده و پايين آمده. فورا خشايار را به حضور طلبيده ده تومن وجه رايج مملکت پر شالش گذاشتيم و فرموديم: پسر تو چه مباشري هستي که حواست نيست ما امسال نوبرانه تابستاني ميل نفرمودهايم؟ بدهيم چپقت را چاق کنند؟ عارض شد تصدق نوبرانه لطيف است. با اين اوضاع کرونا يک پاف الکل بزنيم رويش شل و ول شده و از دهن ميافتد. صبر کنيد چشم. فرموديم پدرسوخته لازم نکرده اصولدين ياد ما بدهي. اين ده تومن را بگير برو سه کيلو گيلاس درشت مجلسي بخر. اين تف را مياندازيم کف ايوان، خشک نشده برگشتي! ديديم خشايار هي اين پا و آن پا ميکند. فرموديم چه مرگت است برو ديگر. عارض شد سه کيلو با ده تومن؟ آنهم مجلسي و درشت؟ فرموديم نه پس از اين مزخرفهاي کرمو بخر. حرفش را مزهمزه کرد و گفت: قربان، گيلاس شده کيلويي 140هزار تومن. رجال و سياسيون و دستاندرکاران کلي بگير و ببند کرده و قيمت را کشيدهاند پايين. فرموديم که خوب است ديگر پايين کشيده برو بخر. گفت کشيده پايين ولي نه تا آن حدي که شما فکر کردهايد. شده کيلويي 129هزار تومن. الحق بد خورد توي ذوقمان. رفتيم بيخ فريزرمان را گشتيم. يک مشت آلبالوي خشک نمکزده پيدا کرديم. چهارتايش را ريختيم توي دهان مبارک روبهروي کولر دراز کشيديم بلکه خواب گيلاس ببينيم. نويسنده : حامد عسکري شاعر و نويسنده