شاعرانه/ نسیم، نام زن عاشقانههایم بود
آخرين خبر/ درست مثل من از عشق خود پشيمان بود زني که پشت بهار دلش زمستان بود زني که شعر برايش کم است و ميبايد براي لمس قدمهاي او خيابان بود! شنيدم از همه، در شهر هر که او را ديد سه هفته آب و غذايي نخورد و حيران بود! دو چشم داشت که از حد مرگ زيباتر ولي نگفت پري بود يا که شيطان بود دو چشم گرگ که بعد از دريدن يوسف دليل کينه و خشم زنان کنعان بود رداي شعله به تن کرده بود اما شکر… براي من که خليلش شدم گلستان بود دهان گشود گمان کردم انزلي اينجاست هزار بحر خزر در گلوش پنهان بود نسيم، نام زن عاشقانه هايم بود که نام واقعي اش باد بود، طوفان بود اميد صباغ نو