نماد آخرین خبر

داستانک/ "تاکسی نوشت" از سروش صحت

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
داستانک/ "تاکسی نوشت" از سروش صحت
آخرين خبر/ تاکسي پشت چراغ قرمز ايستاد. حاجي فيروزي از لابلاي ماشين‌ها به طرف پياده رو مي‌رفت. زني که با دختر کوچکش عقب تاکسي نشسته بودند رو به دخترش گفت: «حاجي فيروزو ديدي؟» دختر سرش را تکان داد يعني ديده است. مردي که جلو نشسته بود گفت: «همين ديروز عيد بودا، چشم به هم زديم سال تموم شد.» راننده گفت: «يه چشم ديگه به هم بزنيم، به کلي تموم شده رفتيم.» دختر بچه پرسيد: «کجا رفتيم؟» مادرش گفت: «هيچ جا... دارن شوخي مي‌کنن.» راننده گفت: «آره عموجون، شوخي کردم جايي نمي‌ريم.» و لبخند تلخي زد. دختر بچه پرسيد :«چرا حاجي فيروز نمي‌رقصه؟» مادرش گفت: «الان مي‌رقصه. نگاه کن.» از پنجره بيرون را نگاه کردم. حاجي فيروز داشت سيگارش را از جيبش بيرون مي‌آورد. بعد روي جدول کنار خيابان نشست و سيگارش را روشن کرد. دختر بچه پرسيد: «پس چرا نرقصيد؟» مادر گفت: «سيگارش که تموم بشه، بلند مي‌شه مي‌رقصه.» چراغ سبز شد و تاکسي حرکت کرد.‌ ‌ برگرفته از ‌sehat_story
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره