زیرخاکیهایی از شفیعیکدکنی درباره «گاندی» و «اسناد یک سرقت ادبی»!
خراسان/ خيلي هيجان دارد وقتي نوشتهها و اشياي فراموششده و زيرخاکي را پيدا ميکنيد؛ وجودتان از نشاطي غريب پر ميشود و دوست داريد اين کشف را فرياد بزنيد تا ديگران نيز در شادي شما شريک شوند؛ وقتي هنگام بررسي بايگاني روزنامه ريشهدار و ديرپاي خراسان، يادداشتهايي را از استاد دکتر محمدرضا شفيعيکدکني يافتم، چنين حالي داشتم. فرزند عاليمقام خطه خراسان، در روزگار جواني، در ايام دانشجويي در دانشگاه مشهد، در آن هنگام که تنها 22 بهار از عمرش ميگذشت، براي روزنامه خراسان مينوشت. کشف چند يادداشت استاد در بايگاني روزنامه، آن هم پس از 60 سال، يک خبر هيجانانگيز براي دوستداران اوست. اين يادداشتها، در نيمه دوم سال 1340 به رشته تحرير درآمده و منتشر شدهاند و استاد آنها را نه با نام اصلي خود، بلکه با تخلص شاعرياش، «م.سرشک» امضا کردهاست. يادداشتها، موضوعات متفاوتي دارند؛ از تبريک نوروز گرفته تا سرقتادبي از «حزين لاهيجي» و يادنامهاي براي نود و دومين سالروز تولد گاندي. در ادامه، آنها را به ترتيب زمان انتشار، مرور ميکنيم.
يادي از گاندي
يادداشت «يادي از گاندي»، به قلم «م.سرشک»، در شماره 3546 روزنامه خراسان، مورخ 12 مهرماه سال 1340، در صفحات يک و پنج، منتشر شدهاست. اين نوشتار دربرگيرنده تمجيدهاي استاد شفيعيکدکني درباره رهبر فقيد جنبش استقلال هندوستان است؛ آن هم در نود و دومين سالروز تولد وي و هنگامي که مردم هند، به برپايي جشنهايي در تکريم مقامش پرداختهاند. استاد در بخشي از اين يادداشت مينويسد: «رهبران سياسي زيادي در تاريخ وجود دارد و ما خيلي از آنها را ميشناسيم اما کمتر مانند گاندي شخصي را ميتوانيم يافت که در راه پيشرفت و آزادي ملتش از تمام لذتها و خوشيها بگذرد و بر تمام مظاهر زندگي مادي پشت پا بزند.»
بيچاره حزين لاهيجي!
يادداشت «سرقتهاي ادبي استاد کاظم غواص! بيچاره حزين لاهيجي!» را بايد يکي از مهمترين نوشتههاي استاد شفيعيکدکني در روزنامه خراسان بدانيم. ماجراي اين سرقتهاي ادبي، اوايل دهه 1340، سروصداي زيادي بهراهانداخت و حتي بزرگاني مانند استاد شهريار، در مذمت آن شعر سرودند. ظاهراً آقاي کاظم غواص، اشعار موجود در ديواني قديمي از «حزين لاهيجي» را با تغيير تخلص از «حزين» به «غواص»، سرقت و به نام خود منتشر ميکرد. وجه برجسته يادداشت استاد شفيعيکدکني در اينباره، اين است که به عنوان اديبي 22 ساله، به کاوش در منابع کهن پرداخته و با مدرک و دليل متقن، به نقد اقدام کاظم غواص دست زدهاست. جالب است که استاد تمام ديوان هزار صفحهاي «حزين» را که نسخهاي ناياب و چاپ هندوستان بوده است، ورق ميزند تا اسناد سرقت کردنهاي غواص را بهعينه آشکارکند. استاد شفيعيکدکني با صراحت، در صفحه 4 شماره 2650 روزنامه خراسان، مورخ 18 بهمن 1340، مينويسد: «شما هم ميتوانيد هر غزلي را که بهنام ايشان ديده و يا خواندهايد بهطور دقيق و بيهيچگونه تغييري در اين کتاب که متجاوز از هزار صفحه دارد، بيابيد و اساساً من اين را به مسابقه ميگذارم که هرکس شعري قبل از تاريخ نوشتن اين مقاله بهنام غواص در مجلات و روزنامهها خوانده، اگر در اين ديوان نيافت از من جايزه خوبي دريافت کند!»
در مقدم نوروز
خواندن درباره نوروز، آن هم خواندن نوشتهاي که از قلم اديب جوان دهه 1340 و استاد نامآور روزگار ما، يعني دکتر شفيعيکدکني، تراويده است، روح را صفا ميبخشد. اين نوشته، در آخرين روز سال 1340، يعني 29 اسفندماه، در صفحه 15 شماره 3682 روزنامه خراسان منتشر شده است. استاد ضمن توصيف قدمت باستاني و زيبايي سنت ملي نوروز، درباره آن مينويسد: «گويا عادتي است که در آستانه سال نو هرکس سعي ميکند تا بهشادي گرايد اگرچه از خون دل چون زخم تازه دوختهاي لبالب باشد. اين گوشه از سال همواره از ديرباز در کشور ما با بزرگداشت و شادخواري و شادماني روبهرو بودهاست.»
نويسنده: جواد نوائيان رودسري