«محمود دولتآبادی» و قلبی که همیشه برای مردم میتپد
ايرنا/ «محمود دولتآبادي» 10 مرداد به هشتادمين پله نردبان زندگي گام گذاشت.
او روزگار معاصر را فراموش نکرده و تلاش دارد زير پوست نوشتههايش به سراغ تاريخ اجتماعي هم برود.
از اين رو، او نسبت به آنچه در اطرافش مي گذرد حساس است و واکنش نشان مي دهد.
آثار محمود دولتآبادي تاکنون به زبانهاي انگليسي، فرانسوي، آلماني، ايتاليايي، سوئدي، چيني و عربي ترجمه شده است. از آثار او ميتوان به کليدر، جاي خالي سلوچ، روزگار سپري شده مردم سالخورده، تنگنا (نمايشنامه)، هجرت سليمان، ازخمچنبر، مرد ، آهوي بخت من گزل، روز و شب يوسف، ما نيز مردمي هستيم، سلوک، لايههاي بياباني، عقيل،عقيل، گاوارهبان، ناگريزي و گزينش هنرمند (مجموعه مقاله)، سفر، اتوبوس، آن ماديان سرخيال، کارنامه سپنج (مجموعه داستان و نمايشنامه)، ققنوس، باشبيرو (نمايشنامه)، ديدار بلوچ (سفرنامه)، آوسنه بابا سبحان، موقعيت کلي هنر و ادبيات کنوني، رد، گفت و گزار سپنج و طريقِ بِسمِل شدن اشاره کرد.