
اشعاری در وصف امام هادی (ع)؛ دهمین بار هوالحق متجلی شده بود

تسنيم/ امام هادي عليهالسلام دهمين امام شيعيان است. ايشان در 15 ذيالحجه به دنيا آمدند. به همين مناسبت اشعاري از شاعران آييني کشورمان تقديم ميشود.
محمدمهدي سيار:
خورشيد سامرا و کريم جهان تويي
ما را بده پناه که کهف امان تويي
هادي تويي در اين شب ظلمت، به داد رس
گمگشتهايم و مشعله کاروان تويي
کاخ ستم به لرزه فکندي به حرف حق
حقا که جان عدلي و حق را زبان تويي
مستي ربودي از سر بزم شراب، ليک
مستيفزاي جان و دل عاشقان تويي
جَدّت امام هشتم و سلطان دين رضاست
جَدِّ امام عصر و ولي زمان تويي
با «جامعه کبيره» سلامم شنيدنيست
مهمان هر امام شوم، ميزبان تويي
قاسم صرافان:
رود از راز و نياز تو حکايت ميکرد
نور را عمق نگاه تو هدايت ميکرد
ماه اگر ـ ذکر به لب ـ گِرد زمين ميچرخيد
صورت ماهِ تو را داشت زيارت ميکرد
دهمين بار هوالحق متجلي شده بود
چارمين بار علي بود امامت ميکرد
درد را نسخه خال تو شفا ميبخشيد
عاشقان را دل نرم تو شفاعت ميکرد
«و بِکُم عَلَّمَنا الله» تو ميخواندي و ... آه!
آه از آن شهر که بيقبله عبادت ميکرد
جامعه حرف دلت را که به خود باخته بود
«طلب از گمشدگان لب دريا ميکرد»
متوکل به تماشاي شرابت آورد
به دل مست تو از بس که حسادت ميکرد
و نفهميد که مستي اثري بود که داشت
با طلوع تو به هر ذره سرايت ميکرد...
کوه هر صبح به صبر تو سلامي ميداد
ماه هر شب به رخت عرض ارادت ميکرد
ري پُر از عطر سخنهاي تو ميشد وقتي،
سيد عارف ري، از تو روايت ميکرد
«از صداي سخن عشق نديدم خوشتر»
وقتي از پنجره شعر صدايت ميکرد...
غلامرضا سازگار:
گرفته جان نفسم در ثناي حضرت هادي
دُر سخن بفشانم به پاي حضرت هادي
نداشت طوطي جانم، هنوز لانه به جسمم
که بود مرغ دلم آشناي حضرت هادي
صفا و مروه کجا و حريم يوسف زهرا
صفاست در حرم با صفاي حضرت هادي
مقرّبان الهي فرشتگان بهشتي
کشند منّت لطف و عطاي حضرت هادي
ز دست رفته شکيبم خدا کند که نصيبم
شود زيارت صحن و سراي حضرت هادي
درندگان زمين التجا برند به سويش
پرندگان هوا در هواي حضرت هادي...
دلم که درد گناهش به احتضار کشانده
پناه برده به دارالشّفاي حضرت هادي
مرا چه قدر که گردم گداي خاک نشينش
که هست خازن جنّت گداي حضرت هادي
دهد به روح لطيف ملک، صفا و طراوات
ملاحت سخن دلرباي حضرت هادي
به خاک، عطر بهشتي پراکند اگر آيد
نسيمي از طرف سامراي حضرت هادي
به عمرِ دهر مرا گر دهند عمر، نيرزد
به لحظهاي که کنم جان فداي حضرت هادي
به تيرگي نبري روي و راه خود نکني گم
هدايت است به ظلّ لواي حضرت هادي
بخوان زيارت پر فيض جامعه که بري پي
به ارزش سخن دلرباي حضرت هادي
مرا رضايت ابن الرّضا خوش است که دانم
بود رضاي خدا در رضاي حضرت هادي...