عارفان بزرگ ایرانی به نماز چگونه نگریستهاند؟
ايبنا/ توجه به شريعت از نظرگاه عرفان و تصوف فراز و فرودهاي فراواني دارد و نماز به عنوان يکي از ارکان اصلي شريعت، در چشم عارفان بزرگ بسيار خوش نشسته است. نماز تجليگاه بندگي بيرياي بندگان پاک و پارساي باريتعالي است و نماز صفاي دل و روشني ضمير است. بسياري از عارفان و مردان حق نماز را معراجالمؤمن و تاجالمقربين خواندهاند و بدان عنايتي ويژه دارند و توصيهها و سفارشهايي براي نمازگزاردن.
نماز در چشم عارفان حقيقي غرق در حضرت حق است و سفري است بسيار معنوي که با حضور قلب معنا مييابد؛ هرچند ظاهري دارد و باطني. در همين مضمون خداوند در سوره المعارج، (آيه بيست و سوم) مي فرمايد: «هم علي صلاتهم دائمون». و راز آشناي بلخ؛ ملاي رومي؛ در کتاب فيه ما فيه در بحث تبيين اهميت «همت» اشارتي زيبا در باب نماز دارد: «دانه قيسي را اگر مغزش را تنها در زمين بکاري چيزي نرويد، چون با پوست به هم بکاري برويد. پس دانستم که صورت نيز در کارست. نماز نيز در باطن است... اما لابد است که به صورت آري و رکوع و سجود کني به ظاهر، آن گه بهرهمند شوي و به مقصود رسي... اين نماز روح است.»
در کتاب «نماز عابدان» بر آنچه مشايخ براي تربيت مريدان و رساندن آنان به کشف و شهود حقيقي تأکيد دارند، اشاره کرده و اين گونه است که: «مشايخ مريدان را در شبانه روزي چهارصد رکعت نماز فرمايند، مر عادت تن را بر عبادت.»
نويسنده در اين کتاب به بيانات شيخ خرقاني در رابطه با اهميت نماز اول وقت اشاره کرده که ميفرمايد: «هرکه نماز به وقت نکند و قرآن نياموزد و علم نداند سخاوت و دوستي با پارسايان نکند مرده گورستان از وي بهتر بود.» و همو درباره اهميت نماز جماعت گفته است: «همه دنيا شوشه زر بود و آن همه بر تو به زيان آيد بهتر از آن باشد که تکبير اول از تو فوت شود به جماعت.»
در ادامه اين کتاب به نکتهاي مهم اشاره شده که شايد اغلب مردم بدان واقف نباشند و آن، اين است که «هرچند نماز حقيقي نمازگزار را از تمام زشتيها، پليديها و پلشتيها باز ميدارد، اما گاهي در پيشگاه خداوند حسرت و رنج نماز از دست رفته از نماز گزارده شده ارجمندتر است».
نويسنده اين کتاب بر آن بوده است که در اين مجموعه ضمن برشمردن تمامي اهميت نماز، آن را از نظرگاه و زاويه ديد عارفان بزرگ ايراني به تماشا بنشيند و ببيند عارفان بزرگ به اين فريضه الهي چگونه مينگرند. به همين دليل غوري کرده در آثار گرانسنگ اينان و مکتوباتشان تا جلوههاي نماز را بررسي کند. عارفاني نيکانديش و صاحب کرامت همچون پير شوريده نيشابور در تذکرةالاولياء، مولانا جلالالدين محمد بلخي در مکتوبات، مجالس سبعه در فيه مافيه، خواجه عبدالله انصاري در رسايل، ابوالحسن علي بن عثمان هجويري در کشف المحجوب، زين الاسلام ابوالقاسم عبدالکريم محمد قشيري در رساله قشيريه، ابوسعيد ابوالخير در اسرارالتوحيد و همچنين شيخ المشايخ ابوالحسن خرقاني که هريک از چشم خويش به نماز نگاهي ديگرگونه و تأثيرگذار دارند. در ادامه اين مطلب نگاهي به انديشههاي اين عارفان به مقوله نماز داشتهايم.
نماز در چشم عطار نيشابوري
نقل است که جمعي پيش جنيد آمدند و گفتند: «چند شبانه روز است تا نوري بر سر يک خشت ميگردد و ميگويد: الله، الله. و هيچ طعام و شراب نخورده است و نخفته؛ و نمازها به وقت ميگزارد و آداب نماز به جاي ميآورد». اصحاب جنيد گفتند: «او هشيار است و فاني نيست از آن که اوقات نماز نگه مي دارد و آداب به جاي آوردن مي شناسد. پس اين تکلف است نه فنا، که فاني از هيچ خبر ندارد». جنيد گفت: «چنين نيست که شما مي گوييد. که آنها که در وجد باشند، محفوظ باشند. پس خداي تعالي ايشان را نگه دارد از آن که وقت خدمت از خدمت محروم مانند». پس جنيد پيش نوري آمد و گفت: «ياابالحسين! اگر داني که با او خروش سودي دارد، تا من نيز در خروش آيم و اگر داني که رضا به، تسليم شو تا دلت فارغ شود». نوري در حال از خروش باز ايستاد و گفت: «نيکو معلما که تويي ما را!».
نماز در چشم مولانا جلال الدين محمد بلخي
اگر چه نماز عمل فضلمند است، وليکن جان نماز و معني نماز از صورت نماز فاضلتر است؛ چنانکه جان آدمي از صورت آدمي فاضلتر و باقيتر است که صورت بماند و صورت نماز نماند و معني و جان نماز بماند. پس صورت نماز را فقيه بيان ميکند؛ اولش تکبير، آخرش سلام و جان نماز را فقير بيان ميکند که: «الصلوة اتصال بالله من حيث لايعلمه الا الله».
شرط اين صورت نماز طهارت است با نيم من آب و شرط نماز به آب و شرط جان نماز چهل سال به مجاهده جهاد اکبر ديده و دل خون کردن و از هفتصد جهاد ظلماني برون رفتن و از حيات و هستي حق زنده شدن.(مکتوبات، صص 28 و 29)
نماز در چشم خواجه عبدالله انصاري
نخست از در نگاه داشتن فرايض درآي که بر سر سنن واقف شوي و از انوار نوافل برخوري؛ نقصان فرايض نه همه در نماز گوش دار که هرچه فريضه است در شرع نقصان درو حجاب گران است. که آن حجاب را هم بر آن برتوان داشت، يعني اگر نقصان در فريضه است، نقصان فريضه را هم برفريضه بر توان داشت و اگر نقصان از سنت است، نقصان سنت را هم به سنت بر توان داشت و اگر از نافله است هم به نافله بر دارد و همچنين هرچيزي که در مقامات دين و ورزش شريعت که در پيش آيد يا فرض است يا واجب يا سنت يا ادب يا فضايل، نقصان که در آن درآمد، آن نقصان را هم از آن جنس آن بردار و به توبه پيش آو استغفار، به زاري و نياز نه از سر تکبر و ناز.
نماز در چشم ابوالحسن خرقاني
و گفت: همه کسي نماز کند و روزه دارد، وليکن مرد آن مرد است که شصت سال بر او بگذرد که فرشتهاي برو هيچ ننويسد. که او را از آن شرم بايد داشت از حق، و حق را فراموش نکند يک چشم زخم، مگر که بخفتد آن چه مشاهده بود، که گويد در بني اسرائيل کسي بود که سالي به سجود بود و دو سال. و گفت مشاهده اين بود که اين امت دارند که يک ساعت فکرت اين بنده با يک ساله سجود ايشان برابر بود.
کتاب «نماز عابدان» (ديدگاه عارفان درباره نماز)، تأليف علي سالاري ديوانمراد در 344 صفحه، شمارگان 1000 نسخه، از سوي انتشارات تيرگان روانه بازار نشر شده است.