0
0
84
آخرين خبر/ در من دلسنگ، شور انتظار انداختي
ماهي مرداب را در جويبار انداختي
عشق، اقيانوس آرامي که ميگفتي نبود
قايقم را در مسير آبشار انداختي!
فکر ميکردم جواب نامهام را ميدهي
نامه را بي آنکه بگشايي کنار انداختي
عشق بر "جانم" حکومت مي کند اي روزگار
در سرم بيهوده سوداي فرار انداختي
آخر اي عاقل به کار عشق روگردان شدي
خوب شد، يک بار عقلت را به کار انداختي
سجاد ساماني