یک کتاب خوب/ «خدای کُشتار» و وحشیگریهای بشر!
کافه بوک/ کتاب خداي کشتار نمايشنامهاي از ياسمينا رضا است که در سال ٢٠٠١ منتشر و با استقبال زيادى روبرو شد. اين نمايشنامه در سال ۲۰۰۸ به کارگرداني ماتياس گهرت در آلمان به روي صحنه رفت. و همينطور در ايران، در سال ۱۳۸۷ به کارگرداني عليرضا کوشک جلالي به نمايش درآمد و به طور همزمان در آلمان نيز به زبان آلماني روي صحنه رفت. حتى رومن پولانسکى از روى اين نمايشنامه، فيلمى را تحت عنوان «کشتار» ساخت که يکي از موفقترين آثارِ اقتباسيِ سينماست.
داستان کتاب خداى کشتار بسيار ساده است. فرزند خانواده «رى» طى يک دعوا، فرزند خانواده «اوييه» را با چماق زده و حال خانواده رى براى حل و فصل کردن اين موضوع به خانه اوييه دعوت شدهاند، تا اين دو زوج، به دور از دعوا و خشونت، اين موضوع را تمام کنند.
در ابتدا ما شاهد رفتارهاى متمدنانهاى هستيم، ولى هرچه روند گفتوگو جلوتر مىرود، به تدريج خشونت و وحشيگرى جاى رفتارهاى محترمانه را مىگيرد. انگار ذره ذره، انسان وحشى، از زير پوستِ تمدنِ خودساختهاش، بيرون مىزند!
شخصيتهاي نمايشنامه هرکدام ديدگاه متفاوتى درباره دعواى يکسان دارند؛ ورونيک فکر ميکند اخلاقيات، تنها راهيست که ميتواند نجاتگر باشد. اما برعکسِ او، آلن، به برترى قدرت و آرى گويى انسان به اميالِ وحشىگرىاش معتقد است. معتقد به خداى کشتار که در تمام طول تاريخ بر همه چيز مسلط بوده است. و طبق ديدگاه او، بحث درباره حق، خودفريبى متمدنانهاى بيش نيست. حق به کسى مى رسد که زور بيشترى داشته باشد. اما اين ديدگاهها، از يک موضوع کوچک شخصى فراتر رفته، و براى مخاطب جنبهاي جهان شمول پيدا مىکنند.
هدف ابتدايى اين گفتوگو، احترام متقابل از طريق تمدن براى رسيدن به تفاهم و آشتى است. وليکن آنچه که از هرجاى نمايشنامه خداي کشتار براى مخاطب بيرون ميزند، چيزى جز کنترل ناشيانه خوى وحشيگرى براى جلوگيرى از تکهتکه کردن همديگر نيست! کنترلى که تدريجا از دست مىرود و نشان ميدهد که يک موضوع مضحک و کوچک چطور ميتواند ما را از محدوده تمدنمان به ناگهان وسط ميدان جنگ پرتاب کند!
نهايتاً کتاب خداى کشتار ذات بشر را براي ما رو ميکند. که بواقع ما انسانها، همه حيواناتى هستيم که لباس تمدن پوشيديم، وحشىهايى که کت و شلوار تن کرديم، و خودمان را به زور در قالب فرهنگ چپانديم، ژست روشنفکرى گرفتيم و تز داديم. خوى وحشيگريمان را زير پوست نرم و نازکمان قايم کرديم و افسار خويش را به دست گرفتيم؟ اما اشارهاى کافى است تا پوستمان بشکافد و هيولاى پرخاشگر درونمان از آن بيرون بزند، و فارغ از هر فکر و جملات محترمانهاى که اجبارا بلغور ميکنيم، انسان مقابل را تيکه پاره کند.
خداى کشتار تلاش مذبوحانه بشر، براى تمدني است که به دروغ سعى داريم نشانش بدهيم. ظاهرِ زيبا و شسته رفتهاى که خيلى زود زخمهاى درونش بيرون ميزند. خداى کشتار مسيرى به سوى صلح است. مسيرى به سوى صلح، که راهش به جايى جز جنگ نمىرسد!
جملاتي از کتاب خداي کشتار
من ميگم نميتونيم روي چيزي که بهمون مسلطه تسلط داشته باشيم. (کتاب خداي کشتار – صفحه ۳۷)
خوش رفتاري هيچ فايدهاي نداره. شرافت يه وصلهي ناجوره که فقط ضعيف و خلع سلاحمون ميکنه. (کتاب خداي کشتار – صفحه ۴۹)
گذاشتم زنم لباس آدمهاي متشخص رو تنم کنه، اما واقعيت اينه که من هيچ اختياري در موردِ رفتارم ندارم. يه روان پريشِ کاملم. (کتاب خداي کشتار – صفحه ۵۵)
آموزش لازمه تا بشه حق رو جايگزينِ خشونت کرد. بهتون يادآوري ميکنم که قبلا حق مالِ کسي بود که زورش بيشتره. (کتاب خداي کشتار – صفحه ۶۷)
من به خداي کشتار ايمان دارم. تنها کسيه که واقعا حکومت ميکنه. بدونِ شريک، از دورههاي تاريکِ گذشته تا امروز. (کتاب خداي کشتار – صفحه ۶۷)
اخلاقيات حکم ميکنه که به ميل و غريزهمون مسلط باشيم، اما بعضي وقتام خوبه که آزاد بذاريم شون. (کتاب خداي کشتار – صفحه ۷۰)
مشخصات کتاب
عنوان: خداي کشتار
نويسنده: ياسمينا رضا
مترجم: ساناز فلاح فرد
انتشارات: نيلا
تعداد صفحات: ۸۶
قيمت چاپ سوم ۱۳۹۶: ۷۰۰۰ تومان