شعر صفارزاده بسیار اندیشهمحور است
ايبنا/علي داودي گفت: با اينکه صفارزاده شاعر نوگرايي است، از هيچکدام از همعصرانش تاثير نگرفته است. شعر او بسيار انديشهمحور است.
چهارم آبان سالروز درگذشت يکي از مهمترين شاعران زن روزگار ماست. اين شاعر، پژوهشگر و مدرس قرآن که تاليفات بسياري نيز دارد، متولد سال 1315 بود. پژوهشهاي بسياري درباره آثار اين شاعر انجام شده است. در ادامه مصاحبهاي با علي داودي، شاعر و پژوهشگر زبان و ادبيات فارسي را ميخوانيد که در جريان کار خود به اشعار طاهره صفارزاده نيز پرداخته است.
علي داودي سخن خود را درباره اشعار آييني اين شاعر اينگونه آغاز کرد: «اين روزها با گونهاي از شعر به نام شعر آييني آشنا هستيم. خميرمايه اين گونه اشعار موضوعات مذهبي و مربوط به اهلبيت است؛ اما خانم صفارزاده کمتر به اين شکل از شعر آييني پرداخته است. آنچه صفارزاده به آن ميپردازد، انسان و انسانيت است. او انسان را به تعقل و تفکر دعوت ميکند. شعر او از خلال اين موضوعات به مذهب نيز ميپردازد. اين تفاوت را ميشود در اشعار او ديد. وقتي از خانم صفارزاده حرف ميزنيم از جرياني صحبت ميکنيم که چند پايگاه دارد. از ميان آنها ميتوان به شعر زنان، شعر آييني و شعر نو اشاره کرد.»
از اين پژوهشگر درباره تاثير آشنايي صفارزاده با قرآن بر اشعارش پرسيديم. او در پاسخ گفت: «دوران شاعري طاهره صفارزاده به چند بخش تقسيم ميشود. بنده معتقدم بهترين اشعار او در زماني سروده شده که هنوز آشنايي گسترده او با قرآن شروع نشده است. تاثير برخي بنمايههاي قرآني و ديني در شعر صفارزاده بيشتر از همدورهايهايش است. اين کار در دوره زندگاني او جسارتي بزرگ بوده است. او اين انديشه را در ذهن ما به وجود آورده که دين نجاتدهنده انسان است.»
علي داودي درباره سبک و زبان صفارزاده گفت: «با اينکه او شاعر نوگرايي است، از هيچکدام از همعصرانش تاثير نگرفته است. شعر او بسيار انديشهمحور است. او زباني روايي داشت. بر موضوعي که ميخواست مطرح کند، اشراف کامل داشت. يعني بيهودهگويي و پراکندهگويي در شعر او نيست. او از مسائل زندگي انسان معاصر استفاده ميکند و آن را به تاريخ پيوند ميزند. مثلا از زندگي اداري انسان روزگار خود ميگويد و با حوادث تاريخي دين اسلام تعبيري تازه از آن ميآفريند. استفاده او از شخصيتهاي تاريخي نيز به گونهاي است که انگار آن شخصيتها مربوط به دنياي امروز هستند. زبان او نيز بسيار ساده است. استفاده از عناصر بومي، ايراني، تاريخي و اسلامي در شعر او بسيار رايج است.»
داودي درباره بهترين دفترهاي شعر صفارزاده توضيح داد: «دو مجموعه شعر از کتابهاي او، يعني طنين در دلتا و سفر پنجم بسيار خواندني و قوي است. در اين دو کتاب ما صفارزاده شاعر را ميبينيم. شخصيت صفارزاده انديشمند را ميتوان در کتابهاي ديگر، مخصوصا آنهايي که در اواخر عمر منتشر کرد، دنبال کرد. صفارزاده با همين دو مجموعه در ادبيات ما باقي ميماند.»
اين محقق ادبيات فارسي در آخر درباره جنبههاي کمتر ديدهشده از شعر صفارزاده گفت: «با گذشت زمان جنبههاي خاص و تاثيرگذار هرکسي معلوم ميشود. من فکر ميکنم اشعار عاطفي او کمتر ديده شده است. همه طاهره صفارزاده را به شعر آييني و اجتماعي ميشناسند. بايد به شعرهاي عاطفي و لطيفتر صفارزاده نيز توجه کرد و آنها را خواند.»